- بیسراک
- شتر جوان قوی، خرکره، استر قاطر
معنی بیسراک - جستجوی لغت در جدول جو
- بیسراک ((سُ))
- شتر جوان قوی، استر، قاطر
- بیسراک
- شتر جوان و قوی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیسراک
ترسناک، هراسناک ترسنده بیم دارنده، ترسناک ترس آور
بی مسلًک
بی نهایت، بی حد
بی ثبات تغییر پذیر ناپایدار، ناشکیبا بیصبر
کلمه ایست از مبهمات که شخص یا شی مجهول و غیر معلوم را رساند فلان. یا باستار و بیستار. فلان و بهمان
گستاخ
گود غله دان، غله دان زیر زمینی، تمک (گویش سیستانی)
بی پایان، لایتناهی
بی ترس و بیم، بی پروا
دو کفه ییها
کسی که حسود نباشد
بی تدبیر، بی اندیشه، بیفکر
گونه ای پرنده شکاری دور پرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین است و اوجش نیز بسیار است. پرهای بدنش سفید و خال هایش سیاه رنگند سیسالک شیشلنگ
بی ترس، بی پروا، دلیر
بی کرانه، بی پایان، نامحدود
بیم دارنده، ترسنده، ترسناک، ترس آور
گستاخ، بی ادب، نترس، جسور، دلیر، بی پروا
اشاره به یک شخص یا یک چیز مجهول و غیرمعلوم، فلان
نوعی بازی گوی و چوگان که میان دو گروه نه نفری انجام می شود
بی ترس، دلاور
ترسنده، بیم دارنده، ترسناک
واژه ای مانند فلان، که اشاره به یک چیز یا شخص مجهول و نامعلوم است
Lavishly
Foolhardy, Intrepid, Unafraid, Undaunted
безрассудный , неустрашимый , бесстрашный
расточительно
tollkühn, unerschrocken