- بیستی
- سکه ایست معادل بیست درم
معنی بیستی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیستمین
عدد ترتیبی برای بیست آنکه یا آنچه در مرتبه بیست باشد
افتادگی، فروتنی
ماهیت
ماهیت
پیس برص: بر پهلوی چپ وی یک ورم سپید یست که بجز از پیستی است
عدم، نابودی، در تصوف فنا
آنکه یا آنچه در مرتبۀ بیست واقع شده
عدم فنا: مقابل هستی: (ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وانگه برو که رستی از نیستی و هستی) (حافظ. 302)، بی چیزی فقر: (نیستی راست صابری شاکر در خدا داده حاتمی دگرست)
ناپدیدی، فنا، فقر
کسی که بست می نشیند آنکه متحصن شود آنکه بمکانی مقدس برای مصون بودن از تعرض پناه میبرد و متحصن گردد
عددی برابر با دو ده نوزده بعلاوه یک بایست (دوم شخص مفرد امر حاضر از ایستادن)
عدد اصلی بعد از نوزده، «۲۰»
از مردم بست، مربوط به بست
برابر با دو ده، نوزده به اضافه یک، کنایه از بسیار عالی
بستن نشین