جدول جو
جدول جو

معنی بیزهاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

بیزهاکردن
اخم کردن، روی ترش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ رَ بَ)
گناه کردن. خطا کردن. عصیان کردن:
از بزه کردنش عجب ماندند
بزه گر زین جنایتش خواندند.
نظامی.
بچه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی.
سعدی.
و رجوع به بزه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ غَ)
بستن قرارداد با شرکت بیمه درباره جبران حوادث احتمالی و خطرهائی که ممکن است بشی ٔ متعلق بشخص یا خود او وارد آید
لغت نامه دهخدا
انعقاد قراردادی با شرکت بیمه درباره حوادث احتمالی و خطرهایی که ممکن است بشی متعلق بشخص وارد آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریزه کردن
تصویر ریزه کردن
خرد کردن کوفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزه کردن
تصویر بزه کردن
گناه کردن، خطا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
لضمانٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
Insure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
assurer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
باز کردن در و پنجره و، باز کردن گره، باز کردن و رها کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شوهر کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
مور مور کردن در اثر درد
فرهنگ گویش مازندرانی
فزونی یافتن، اضافه شدن، برآمدن برنج در حال پخت، ری آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بریدن پای حیوان زنده، چاق شدن، فوت کردن، دمیدن، باز کردن، پی بردن، پی بردن به اسرار
فرهنگ گویش مازندرانی
بوکردن، تشخیص بو از طریق حس شامه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
mengasuransikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
asegurar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
застраховывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
versichern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
застраховувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
ubezpieczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
保险
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
assegurar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
assicurare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
verzekeren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
बीमा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
بیمہ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
বীমা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
hakikisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
sigortalamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
보험을 들다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
保険をかける (H
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
ประกัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بیمه کردن
تصویر بیمه کردن
לבטח
دیکشنری فارسی به عبری