جدول جو
جدول جو

معنی بیزخ - جستجوی لغت در جدول جو

بیزخ(زَ)
دهی است از دهستان زمج بخش ششتمد شهرستان سبزوار که 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برزخ
تصویر برزخ
حائل و فاصله بین دو چیز، عالم بین دنیا و آخرت، از هنگام مرگ تا روز قیامت، کنایه از تشویش، نگرانی، سردرگمی، در علم جغرافیا قطعۀ زمین باریکی میان دو دریا که دو قطعه خشکی وسیع را به یکدیگر متصل می کند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ زَ)
بازداشت میان دو چیز. (از ترجمان جرجانی) ، نام قریۀ دیگری به مرو متصل به باغ در دو فرسنگی مرو. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ)
بدون الف و لام، نام زنی است. (از لسان العرب) :
هل تعرف الدار لاّل بیدخا
جرت علیها الریح ذیلاً انبخا.
(لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
دختر ابلیس یا دختر پسر او. و بعضی گویند که بیذخ خود ابلیس است و او را تختی است بر روی آب زده و ساحر چون هرچه مطلوب بیذخ است بجای آرد بدو رسد و بیذخ هرچه او خواهد انجام کند و حوائج ساحر برآورد و از چشم او غائب نشود و قربانها که برای او کنند آدمی و دیگر حیوان است و نیز باید واجبات را دست بازدارند و هرچه در پیش عقل ناپسند است بجای آرند و بعضی گفته اند بیذخ بر تخت خویش نشیند و ساحر او راسجده آرد. (یادداشت مؤلف از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ)
این کلمه دربیت زیر (لباب الالباب ج 1 ص 242) از محمد بن بدیع نسوی آمده و مؤلف آنرا با تردید ذکر کرده و ارجاع به بیدخ داده اند، و بیدخ بمعنی اسب تیزرو است:
که گر ز ابر قبول تو شبنمی یابد
ز مرغزار مراد تو برکشد بیرخ
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ یْ دَ)
اسب جلد و تند و تیزخیز را گویند. (برهان). مؤلف انجمن آراپس از نقل گفتۀ برهان گوید: این لغت ببای عربی غلطاست و تصحیف خوانی کرده اند و هیدخ به هاء و به یای تازی بمعنی اسب جلد و تیز است. و رجوع به هیدخ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بیذخ
تصویر بیذخ
زن فزبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
باز داشتن میان دو چیز، عالم بین دنیا وآخرت (از مرگ تا قیامت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدخ
تصویر بیدخ
اسب تند رو و تیز جنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
((بَ زَ))
حایل بین دو چیز، حد فاصل میان بهشت و جهنم، ناراحت، عصبانی، ناخشنود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیدخ
تصویر بیدخ
((دَ))
تند و جلد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
المطهر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
Purgatory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
purgatoire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
연옥
دیکشنری فارسی به کره ای
برزخ
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
برزخ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
প্রায়শ্চিত্তস্থান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
toharani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
כור המצרף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
煉獄
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
чистилище
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
नरक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
penyucian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
ไฟชำระ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
purgatorio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
purgatorio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
purgatório
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
炼狱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
czyściec
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
чистилище
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
Fegefeuer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
vagevuur
دیکشنری فارسی به هلندی