جدول جو
جدول جو

معنی بگم - جستجوی لغت در جدول جو

بگم
ترکی خدیش بانو درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم. ملکه مادر، عنوان زنان ارجمند خانم خاتون
فرهنگ لغت هوشیار
بگم
بیگم، خانم، بانو، خاتون
تصویری از بگم
تصویر بگم
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیگم
تصویر بیگم
(دخترانه)
عنوان زنان منسوب به خانواده های سلطنتی و بزرگان، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند فاطمه بیگم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بزم
تصویر بزم
ضیافت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسم
تصویر بسم
لبخندیدن لبخند زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزم
تصویر بزم
مجلس شراب و جشن ومهمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژم
تصویر بژم
شبنم، یا بمعنی بخار بامداد که روی زمین را بپوشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطم
تصویر بطم
پیوند زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشم
تصویر بشم
سوگوار وملول بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بگه
تصویر بگه
بوقت بموقع مقابل بیگاه، صبح زود هنگام فجر. یا بگاه تر. زودتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکم
تصویر بکم
گنگ گردیدن، لال شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلم
تصویر بلم
کولی ریزه ماهی (بلم برابر با قایق پارسی است)
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده بکم از گیاهان بگم چوبی سرخ که در رنگرزی به کار آید درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیم
تصویر بیم
واهمه، خوف و ترس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیگم
تصویر بیگم
خانم، بانو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بام
تصویر بام
طرف بیرونی سقف خانه، پشت بام، سقف، و بمعنی صبح زود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بچم
تصویر بچم
با نظام آراسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بجم
تصویر بجم
گروه انبوه، گز مازک میوه درخت گز گز مازگ ثمره الطرفاء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخم
تصویر بخم
منحنی، خمیده، خم دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگم
تصویر دگم
لاتینی فرانسوی بنباور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیم
تصویر بیم
وحشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوم
تصویر بوم
بوم صدابردار (Boom Microphone) یا بوم میکروفون، ابزاری است که در صنعت فیلم سازی، تلویزیون، و تولیدات صوتی برای ضبط صدای با کیفیت بالا استفاده می شود. این ابزار شامل یک میکروفون است که به یک میله بلند (بوم) متصل شده است و توسط یک صدابردار (Boom Operator) نگه داشته می شود. بوم صدابردار به میکروفون اجازه می دهد تا نزدیک به منبع صدا قرار گیرد بدون اینکه در کادر تصویر ظاهر شود.
اجزای بوم صدابردار:
1. بوم (Boom Pole):
- یک میله بلند و سبک که قابل تنظیم طول است و می تواند از مواد مختلفی مانند فیبر کربن یا آلومینیوم ساخته شود.
2. میکروفون:
- معمولاً میکروفون های شات گان (Shotgun Microphones) استفاده می شوند که دارای جهت گیری بالا و حساسیت زیاد به صداهای جلو و کاهش صداهای محیطی از اطراف و پشت هستند.
3. بالشتک (Shock Mount):
- این قطعه میکروفون را از ارتعاشات و نویزهای فیزیکی محافظت می کند.
4. بادگیر (Windshield):
- یک پوشش که روی میکروفون قرار می گیرد تا از نویز باد و سایر صداهای محیطی جلوگیری کند. انواع مختلفی مانند بادگیرهای فومی و خزدار (Deadcat) وجود دارد.
وظایف صدابردار بوم:
1. قرار دادن میکروفون در موقعیت مناسب:
- صدابردار بوم باید میکروفون را به گونه ای نگه دارد که نزدیک به منبع صدا باشد و در عین حال در کادر دوربین دیده نشود.
2. کنترل حرکات بوم:
- صدابردار باید بوم را به آرامی حرکت دهد تا از تولید نویزهای غیرضروری جلوگیری کند و همچنین با حرکات بازیگران هماهنگ باشد.
3. مراقبت از تجهیزات:
- صدابردار باید اطمینان حاصل کند که تجهیزات به درستی کار می کنند و در شرایط مناسب نگهداری می شوند.
کاربردهای بوم صدابردار:
1. فیلم سازی:
- در فیلم سازی، بوم صدابردار به ضبط دیالوگ های بازیگران و صداهای محیطی کمک می کند. این روش امکان ضبط صدای طبیعی و هماهنگ با تصاویر را فراهم می کند.
2. تولیدات تلویزیونی:
- در برنامه های تلویزیونی، بوم صدابردار به ضبط صدای میزبانان، مهمانان و صداهای صحنه کمک می کند.
3. مستندها و گزارش های خبری:
- بوم صدابردار برای ضبط صداهای محیطی و مصاحبه ها در مستندها و گزارش های خبری استفاده می شود.
مزایای استفاده از بوم صدابردار:
1. کیفیت صدای بالا:
- با قرار دادن میکروفون نزدیک به منبع صدا، بوم صدابردار امکان ضبط صدای با کیفیت بالا و طبیعی را فراهم می کند.
2. انعطاف پذیری:
- بوم صدابردار به صدابردار اجازه می دهد تا به راحتی موقعیت میکروفون را تغییر دهد و با حرکات بازیگران هماهنگ شود.
3. غیرمخفی بودن:
- استفاده از بوم صدابردار به تیم تولید امکان می دهد تا میکروفون را از دید دوربین مخفی نگه دارند و در عین حال صدای با کیفیت بالا ضبط کنند.
نتیجه گیری
بوم صدابردار یکی از ابزارهای حیاتی در تولیدات سینمایی و تلویزیونی است که به ضبط صدای با کیفیت بالا و طبیعی کمک می کند. با استفاده از این ابزار، صدابردار می تواند صدای دیالوگ ها و صداهای محیطی را با دقت و کیفیت بالا ضبط کند و به ایجاد تجربه ای واقعی و لذت بخش برای مخاطب کمک کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از بنم
تصویر بنم
ترکی منم بمعنی منم: (آن یکی ترکی بدو گفت این بنم من نمی خواهم عنب خواهم ازم) (مثنوی مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوم
تصویر بوم
زمین شیار نکرده و غیر آبادان و ناکاشته، و بمعنی سرزمین و شهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهم
تصویر بهم
با هم، همراه، جمعاً، با یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بذم
تصویر بذم
دور اندیشی، ستبری، چستی، فربهی، بردباری، توان، نیک اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برم
تصویر برم
بیاد نگاه داشتن، از برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلم
تصویر بلم
زورق کوچک، قایق کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشم
تصویر بشم
ملول، افسرده، سوگوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بام
تصویر بام
طرف بیرونی سقف بنا، پشت بام
نزدیک طلوع آفتاب، بامداد، اول روز، صبح زود، سپیده دم، پگاه، صبح، غادیه، بامدادان، بامگاه، صباح، غدو، صدیع، علی الصباح، غدات، باکر، صبح بام، صبحدم، صبحگاه
بم، برای مثال به سوز نالۀ زارم ز عشاق / نوای زیروبامی برنیاید (خواجو - ۲۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برم
تصویر برم
حفظ، حافظه
برغ، چشمه، برای مثال چون تن خود به برم پاک بشست / از مسامش تمام، لؤلؤ رست (شهیدبلخی - شاعران بی دیوان - ۲۸)، تالاب، گودالی که در آن آب جمع شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بگه
تصویر بگه
بگاه، زود، سر وقت، صبح زود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بکم
تصویر بکم
زبان بسته، لال، گنگ، ابکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بجم
تصویر بجم
ثمر درخت گز، میوۀ گز، گزمازک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوم
تصویر بوم
سرزمین، شهر، ناحیه، زمینه، متن، در هنر نقاشی زمینۀ آماده شده برای نقاشی، پارچه یا چیز دیگر که بر روی آن نقاشی کنند، جا، ماوا، زمین
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، پسک، کوکن، پش، بیغوش، آکو، کلک، اشوزشت، کوف، کلیک، شباویز، بایقوش، چغو، کول، مرغ حق، کنگر، مرغ شباویز، مرغ شب آویز، پژ، پشک، بوف، چوگک، کوچ، هامه، مرغ بهمن
بوم و بر: بر و بوم
فرهنگ فارسی عمید