معنی بکیره - جستجوی لغت در جدول جو
بکیره
نو باوه، زودرس نو بر
نو باوه، زودرس نو بر
تصویر بکیره
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر بصیره
بصیره
بینایی، زیرکی، خون دوشیزگی، سپر و زره، گواه -6 آور (یقین)، پنبه
بینایی، زیرکی، خون دوشیزگی، سپر و زره، گواه -6 آور (یقین)، پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بکیله
بکیله
بنگرید به بکاله
بنگرید به بکاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بکوره
بکوره
ماهی گوشتی
ماهی گوشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بکثره
بکثره
به فراوانی
به فراوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بکاره
بکاره
دخترگی دوشیزگی ناسفتگی دخت مهری
دخترگی دوشیزگی ناسفتگی دخت مهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بحیره
بحیره
دریاچه دریاچه
دریاچه دریاچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بهیره
بهیره
گران کابین، آزاده، کوته بالا: در زنان
گران کابین، آزاده، کوته بالا: در زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کبیره
کبیره
کنایه از گناه بزرگ مانند قتل و زنا، کبیر
کنایه از گناه بزرگ مانند قتل و زنا، کبیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویر بحیره
بحیره
دریاچه، دریای کوچک که از هر طرف خاک بر آن احاطه کرده باشد
دریاچه، دریای کوچک که از هر طرف خاک بر آن احاطه کرده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویر کبیره
کبیره
گناه بزرگ و عظیم
گناه بزرگ و عظیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بحیره
بحیره
((بُ حَ رِ))
دریاچه
دریاچه
فرهنگ فارسی معین
تصویر کبیره
کبیره
((کَ رِ))
گناه بزرگ
گناه بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویر بکره
بکره
میکده و میخانه
میکده و میخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بیره
بیره
گمراه ضال
گمراه ضال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بکره
بکره
((بُ رِ یا رَ))
بامداد پگاه، پگاه
بامداد پگاه، پگاه
فرهنگ فارسی معین