- بکران
- ته دیگ پلو
معنی بکران - جستجوی لغت در جدول جو
- بکران
- بنکران، ته دیگ پلو، غذایی که ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد، ته دیگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع بعیر، اشتران
بوشکرانه
مکرر، بدفعات، بارها
بی نهایت، بی حد
ویران
تغییری است که بیمار پیدا میکند در تب ولرز که هر روز اضافه میشود
جمع ذکر، مردان نرینگان یاد بود جشنی است مر ترسایان را
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آب موجود در جو زمین ایجاد می شود و بر زمین می ریزد
پردهی نمایش، نمابار
برف باد
بی پایان، لایتناهی
برنج و هر چیز برشته شده و چسبیده به ته دیگ بکران ته دیگ
سرمای سخت و باد شدید که با برف و باران همراه باشد
قطره های آبی که از ابر بر روی زمین میریزد، بارش
دور، برکنار
لاتینی تازی گشته آتشفشان
پرده سینما
مست مرد مست، جمع سکاری
سپاسداری سپاسگذاری کردن شگر گفتن مقابل کفران
بی کرانه، بی پایان، نامحدود
پردۀ سینما، نشان دادن فیلم در سینما
گیاهی مانند ترب و بسیار بدبو، گندگیاه، برای مثال عیب بدران مکن و هرچه بود نیکو بین / که به صحرای جهان هیچ نروید بیکار (بسحاق اطعمه - مجمع الفرس - بدران)
شکر کردن، شکر گفتن، سپاسگزاری کردن، سپاس داری
سرمای سخت و باد شدید که با برف یا باران همراه است
قطره های آب که در نتیجۀ سرد و مایع شدن بخارهای آب موجود در جو زمین حاصل می شود و بر زمین فرو می ریزد
باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید
باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید
باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد
باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید
باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید
باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد
اسب اصیل و نجیب، اسبی که رنگ او میان زرد و بور باشد، اسبی که یک پا را کوتاه تر از پای دیگر بگذارد
ته دیگ پلو، غذایی که ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد، ته دیگ، برای مثال تا ز بسیاری آن زر نشکهند / بنکرانی پیش آن مهمان نهند (مولوی - مجمع الفرس - بنکران)
اسب اصیل، 0 اسبی که بهنگام رفتن پای پس راکوتاه تر از پای دیگرگذارد 0 توضیح مولف برهان این کمله را بوزن مکران وظاهرا بضم اول دانسته است ولی رشیدی بفتح نوشته است، 0 رنگ اسب میان زرد و بور
قطره های آبی که به صورت پیاپی از ابر می بارد. مجازاً، ریزش فراوان و پیاپی چیزی
باران آمدن و خون شستن: کنایه از بلای عظیم آمدن و باعث قتل عام شدن
باران آمدن و خون شستن: کنایه از بلای عظیم آمدن و باعث قتل عام شدن