جدول جو
جدول جو

معنی بکترپوش - جستجوی لغت در جدول جو

بکترپوش
(بَ تَ)
سلاح پوش و مسلح. (ناظم الاطباء). و رجوع به بگترپوش شود، منسوب است به ابوبکر ثقفی از صحابه ای که به بصره آمده اند. (از سمعانی)
لغت نامه دهخدا
بکترپوش
زره پوشنده، سلاح پوش مسلح
تصویری از بکترپوش
تصویر بکترپوش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ دَ / دِ)
زره پوشیده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نام پادشاه جنیان. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
جامه که بر بار پوشند تا از صدمت باران وآفتاب مصون ماند
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ / دِ)
چیزی که ستر عورت بدان کنند. (آنندراج) :
برفت سایۀ درویش و سترپوش غریب
بپوش بار خدایا به عفو ستارش.
سعدی.
یک رنگ شویم تا نماند
این خرقۀ سترپوش زنار.
سعدی.
چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریبانم
ز رسوایی چو صحرا سترپوشم نیست دامانم.
محمدقلی سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
هر چیز پوشیده شده از شکر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) :
با زهرچشم خنده هم آغوش کرده ای
بادام تلخ را چه شکرپوش کرده ای.
صائب تبریزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جامه ای که روی جامه های دیگر پوشند مقابل زیرپوش. (یادداشت بخط مؤلف). بالاپوش. روپوش
لغت نامه دهخدا
تصویری از بکتر پوش
تصویر بکتر پوش
زره پزشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بگتر پوش
تصویر بگتر پوش
زره پوشنده، سلاح پوش مسلح
فرهنگ لغت هوشیار