جدول جو
جدول جو

معنی بکتاشیه - جستجوی لغت در جدول جو

بکتاشیه
(بِ / بَ شی یَ / یِ)
فرقه ای از صوفیه منسوب به حاجی بکتاش ولی که احوالش با قصه و افسانه آمیخته است. نامش محمد و از مردم نیشابور خراسان بوده و بسال 738 هجری قمری درگذشته است. دراویش بکتاشی شیعی مذهب و محب علی (ع) در اقامۀ سوگواری ماه محرم کوشا هستند. در قرن پانزدهم میلادی در عثمانی تشکیلات مرتبی داشتند و در قرن شانزدهم میلادی بالیم سلطان مشهور به پیر دوم مبانی اصول و عقاید آنان را مرتب کرد. مشایخ آنان نزد عامه و نیز نزد امرا و سلاطین محترم و بکرامات منسوب بودند. دربلاد عثمانی دارای تکایا و خانقاه بودند و تشکیلات نظامی ینی چری بدانها منسوب بودند و ظاهراً با فرقۀ حروفیه ارتباط داشته اند. (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بکتاش
تصویر بکتاش
(پسرانه)
بزرگ ایل و طایفه، نام یکی از پادشاهان خوارزم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بکتاش
تصویر بکتاش
هر یک از خادمان یک آقا یا امیر، بزرگ ایل و طایفه
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
منسوب به بکتاشیه، سلسله ای از دراویش
لغت نامه دهخدا
(بَ یَ / یِ)
آنکه اشخاص بد در اطراف خویش دارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کِ بی یَ)
مؤنث کتابی. مجوسی یا یهودی یا نصاری. (یادداشت مؤلف). رجوع به کتابی شود
لغت نامه دهخدا
(بَ شَ / شِ)
نوعی از شیرینی است (آنندراج). حلوا از هر قبیل که باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
امر) از مصدر بکتاشیدن، امر بر خرامیدن و جلوه کردن باشد، یعنی بخرام و جلوه کن. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (مؤید الفضلاء).
لغت نامه دهخدا
(بَ)
بزرگ ایل و طایفه. (انجمن آرا).
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه. سکنه آن 1267 تن. آب از زرینه رود و چاه. محصول آنجا غلات، چغندر، کشمش، بادام و کرچک. شغل اهالی آن زراعت و جاجیم بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، خط محور. (آنندراج).
- ، آسمان که بکر است و بکنه او کسی نرسیده است. (آنندراج).
- ، جوزا. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نام غلام حارث بن کعب قزداری بوده که رابعه بنت کعب که زنی عارفه بود، به وی علاقه پیدا کرد و حارث برادر رابعه که حکومت بلخ داشته پس از اطلاع، خواهر خود را کشت و بکتاش نیز حارث را کشت و خود را نیز بر سر قبر رابعه بخنجر هلاک کرد و این حکایت علی الاجمال در الهی نامۀشیخ عطار منظوم است. هدایت صاحب انجمن آرا نیز آن قصه را بسطی داده و منظوم کرده و بکتاش نامه و گلستان ارم نام نهاده است. (از انجمن آرا) (از آنندراج)
نام مردی بود از اهل خراسان صاحب کمالات نفسانی و روحانی و در بلاد روم با عثمان بک جد امجد سلاطین سلسلۀ عثمانیه رابطه داشته. طریقۀ فقر بکتاشیه به او منسوب است. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به بکتاشیه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بکتاش
تصویر بکتاش
هر یک از خادمان یک شخص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکتاش
تصویر بکتاش
((بَ))
هر یک از خادمان یک امیر، بزرگ ایل و طایفه
فرهنگ فارسی معین
خاراندن
فرهنگ گویش مازندرانی
تراشیده شده
فرهنگ گویش مازندرانی