جدول جو
جدول جو

معنی بکتاش - جستجوی لغت در جدول جو

بکتاش
(پسرانه)
بزرگ ایل و طایفه، نام یکی از پادشاهان خوارزم
تصویری از بکتاش
تصویر بکتاش
فرهنگ نامهای ایرانی
بکتاش
هر یک از خادمان یک آقا یا امیر، بزرگ ایل و طایفه
تصویری از بکتاش
تصویر بکتاش
فرهنگ فارسی عمید
بکتاش
(بَ / بِ)
امر) از مصدر بکتاشیدن، امر بر خرامیدن و جلوه کردن باشد، یعنی بخرام و جلوه کن. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (مؤید الفضلاء).
لغت نامه دهخدا
بکتاش
(بَ)
بزرگ ایل و طایفه. (انجمن آرا).
لغت نامه دهخدا
بکتاش
(بَ)
دهی از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه. سکنه آن 1267 تن. آب از زرینه رود و چاه. محصول آنجا غلات، چغندر، کشمش، بادام و کرچک. شغل اهالی آن زراعت و جاجیم بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، خط محور. (آنندراج).
- ، آسمان که بکر است و بکنه او کسی نرسیده است. (آنندراج).
- ، جوزا. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بکتاش
(بَ)
نام غلام حارث بن کعب قزداری بوده که رابعه بنت کعب که زنی عارفه بود، به وی علاقه پیدا کرد و حارث برادر رابعه که حکومت بلخ داشته پس از اطلاع، خواهر خود را کشت و بکتاش نیز حارث را کشت و خود را نیز بر سر قبر رابعه بخنجر هلاک کرد و این حکایت علی الاجمال در الهی نامۀشیخ عطار منظوم است. هدایت صاحب انجمن آرا نیز آن قصه را بسطی داده و منظوم کرده و بکتاش نامه و گلستان ارم نام نهاده است. (از انجمن آرا) (از آنندراج)
نام مردی بود از اهل خراسان صاحب کمالات نفسانی و روحانی و در بلاد روم با عثمان بک جد امجد سلاطین سلسلۀ عثمانیه رابطه داشته. طریقۀ فقر بکتاشیه به او منسوب است. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به بکتاشیه شود
لغت نامه دهخدا
بکتاش
هر یک از خادمان یک شخص
تصویری از بکتاش
تصویر بکتاش
فرهنگ لغت هوشیار
بکتاش
((بَ))
هر یک از خادمان یک امیر، بزرگ ایل و طایفه
تصویری از بکتاش
تصویر بکتاش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بکیاش
تصویر بکیاش
(پسرانه)
بکتاش
فرهنگ نامهای ایرانی
(بَ)
منسوب به بکتاشیه، سلسله ای از دراویش
لغت نامه دهخدا
(بِ)
مرکب است از لفظ بگ که مخفف بیگ است که بترکی بمعنی صاحب و امیر باشد وتاش بمعنی غلام پس بمعنی مجموعۀ صاحب غلامان است و میتواند که بمعنی هم خداوند باشد چه در ترکی لفظ تاش وداش برای اشتراک آید. (غیاث). رجوع به بکتاش شود
لغت نامه دهخدا
(بِ / بَ شی یَ / یِ)
فرقه ای از صوفیه منسوب به حاجی بکتاش ولی که احوالش با قصه و افسانه آمیخته است. نامش محمد و از مردم نیشابور خراسان بوده و بسال 738 هجری قمری درگذشته است. دراویش بکتاشی شیعی مذهب و محب علی (ع) در اقامۀ سوگواری ماه محرم کوشا هستند. در قرن پانزدهم میلادی در عثمانی تشکیلات مرتبی داشتند و در قرن شانزدهم میلادی بالیم سلطان مشهور به پیر دوم مبانی اصول و عقاید آنان را مرتب کرد. مشایخ آنان نزد عامه و نیز نزد امرا و سلاطین محترم و بکرامات منسوب بودند. دربلاد عثمانی دارای تکایا و خانقاه بودند و تشکیلات نظامی ینی چری بدانها منسوب بودند و ظاهراً با فرقۀ حروفیه ارتباط داشته اند. (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
قریۀ بزرگی است در 75000 گزی قیصریه در 60000 هزارگزی شهر قیر از ولایت آنقره و مزاریکی از مشاهیر اولیا موسوم به حاجی بکتاش ولی، بدانجا است این قریه دارای 311 خانوار و 1500 تن سکنه و یک جامع و یک مدرسه است. باغ و باغچه های بسیاری در این قریه است و آبهای جاری و میوۀ بسیار دارد و آب وهوای آنجا نهایت لطیف و سازگار است و تکیۀ آنجا مرکز بکتاشیان است و ناحیت حاجی بکتاش مرکب از 142 قریه و سکنۀ آن 3455 تن میباشد و اراضی منبت دارد که گندم و جو و دیگر حبوبات و انواع احرار بقول در آنجا بعمل می آید. (نقل به اختصار از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
جستجو کن، بخاران، برک بکو
فرهنگ گویش مازندرانی
دروکن، بتراش
فرهنگ گویش مازندرانی