بکیله، غذایی است که آرد با رب یا بروغن و خرما سرشته با پست تر کرده شده یا پست با خرما و شیر یا آردی که به پست مخلوط کرده به آب و روغن یا زیت تر کرده باشند یا قروت خشک مخلوط برطب یا آرد و خرما مخلوط بزیت. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
بکیله، غذایی است که آرد با رب یا بروغن و خرما سرشته با پست تر کرده شده یا پست با خرما و شیر یا آردی که به پست مخلوط کرده به آب و روغن یا زیت تر کرده باشند یا قروت خشک مخلوط برطب یا آرد و خرما مخلوط بزیت. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
نشانۀ تیر و تفنگ و امثال آنرا گویندکه مانند سوراخی باشد. (از برهان قاطع) : چو دیلمان زره پوش شاه ترکانش بتیر و زوبین بر پیل ساخته خبکال. عنصری. ، سوراخ. (برهان قاطع)
نشانۀ تیر و تفنگ و امثال آنرا گویندکه مانند سوراخی باشد. (از برهان قاطع) : چو دیلمان زره پوش شاه ترکانش بتیر و زوبین بر پیل ساخته خبکال. عنصری. ، سوراخ. (برهان قاطع)
ترکی خوانسالار بکبکه: آمد و رفت، هیاهو، پرتاباندن پرتاب کردن، جنباندن، بر گشت کالا، نواریدن (صفت. اسم) مباشر تهیه غذا و آشامیدنی جهت شاهان و امیران، مامور سر رشته داری قشون که از جمله وظایف او پرداخت مزد سپاهیان و تقسیم غنایم بوده است (ایلخانان مغول و تیموری)، متصدی سر رشته داری که مامور تهیه غذا برای سکنه (مدرسه) و (خانقاه) بود
ترکی خوانسالار بکبکه: آمد و رفت، هیاهو، پرتاباندن پرتاب کردن، جنباندن، بر گشت کالا، نواریدن (صفت. اسم) مباشر تهیه غذا و آشامیدنی جهت شاهان و امیران، مامور سر رشته داری قشون که از جمله وظایف او پرداخت مزد سپاهیان و تقسیم غنایم بوده است (ایلخانان مغول و تیموری)، متصدی سر رشته داری که مامور تهیه غذا برای سکنه (مدرسه) و (خانقاه) بود