جدول جو
جدول جو

معنی بژندی - جستجوی لغت در جدول جو

بژندی
نامرادی بیچارگی تنگی معیشت، دردمندی
تصویری از بژندی
تصویر بژندی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلندی
تصویر بلندی
ارتفاع
فرهنگ واژه فارسی سره
علو بالایی مقابل پستی کوتاهی، ارتفاع، درازی طول، بزرگی عظمت، قله (کوه)، نجد مقابل غور، اوج و ذروه. یا بلندی طاق. خیز (در ساختمان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نژندی
تصویر نژندی
پژمردگی، اندوهگینی، سرگشتگی، خشمگینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلندی
تصویر بلندی
بالاترین قسمت چیزی، اوج،
بلند بودن مثلاً بلندی دیوار، بلند و دراز شدن،
شدت مثلاً بلندی صدا،
کنایه از ارزش، اهمیت مثلاً بلندی مقام، کنایه از خوبی،
همراهی مثلاً بلندی بخت، دراز و طولانی بودن مثلاً بلندی شب،
مکان مرتفع مثلاً بلندی های البرز،
طول، ارتفاع مثلاً قد درخت به بلندی چهارمترمی رسید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نژندی
تصویر نژندی
غمگینی، افسردگی، ملالت، دل گرفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلندی
تصویر بلندی
علو، بالایی، مقابل پستی، کوتاهی، ارتفاع، درازی، طول، بزرگی، عظمت، قله (کوه)، نجد، مقابل غور، اوج، ذروه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلندی
تصویر بلندی
Loftiness, Tallness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
возвышенность , высота
دیکشنری فارسی به روسی
височина , висота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
wyniosłość, wysokość
دیکشنری فارسی به لهستانی
verhevenheid, lengte
دیکشنری فارسی به هلندی
ความสูง
دیکشنری فارسی به تایلندی
بدون شكوًى , بدون شكلٍ
دیکشنری فارسی به عربی
ऊंचाई , ऊँचाई
دیکشنری فارسی به هندی
רָמוּת , גָּבוֹהַּ
دیکشنری فارسی به عبری
بلندائی , لمبائی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بندی
تصویر بندی
اسیر و زندانی، حبس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندی
تصویر بندی
گرفتار، اسیر، زندانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بندی
تصویر بندی
((بَ))
اسیر، گرفتار، زندانی، جمع بندیان
فرهنگ فارسی معین