جدول جو
جدول جو

معنی بچسین - جستجوی لغت در جدول جو

بچسین
چسیدن، باد و گاز گندیده روده ها را خارج ساختن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابن عیزاربن هارون بن عمران بروایت مجمل التواریخ پدر الیاس پیغمبر است، رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 141 شود
لغت نامه دهخدا
(س سِ)
از بنادر هند واقع در 35 هزارگزی بمبئی در دریای عمان و دارای حدود ده هزار تن جمعیت است
لغت نامه دهخدا
(بَ چَ / چِ)
منسوب و متعلق به بچه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
از ولایت عراق عجم و از منطقۀ ساوه، چهل ودو پاره دیه است و راودان و ازناوه و شمیرم و مرق ودفس و خیجین معظم قرای آن، و حقوق دیوانی این نواحی چهار تومان و نیم مقرر است، (از نزههالقلوب ص 63)، اندیشیدن، (آنندراج)، ملاحظه کردن، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ملامت و تهمت، (آنندراج)، تهمت و سرزنش و ملامت، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
پسین. دهیست میان راه تبریز به ارزن الروم مابین گریوۀ آق آفتن و ارزن الروم و فاصله آن از گریوۀ آق آفتن پنج فرسنگ و تا ارزن الروم شش فرسنگ باشد. (نزهه القلوب چ 1331 هجری قمری لیدن ص 183) ، در بعضی مقامه ها بمعنی خرمابن هم آمده است. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(بُ سَ)
بسیم، ظاهراً تحریفی باشد از بسیس مصغر بس. (دزی ج 1 ص 87)
لغت نامه دهخدا
چیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بچین
فرهنگ گویش مازندرانی