جدول جو
جدول جو

معنی بوکند - جستجوی لغت در جدول جو

بوکند
عشقه، لبلاب
تصویری از بوکند
تصویر بوکند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوگند
تصویر بوگند
آنکه بسیار متعفن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوزکند
تصویر بوزکند
((کَ))
صفه، ایوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوزکند
تصویر بوزکند
ایوان، صفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوکند
تصویر نوکند
نورسته، نوخاسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بکند
تصویر بکند
نان، خمیر آرد گندم یا جو که در تنور یا فر پخته شده باشد، وسیلۀ گذران زندگی، برای مثال محنت سوب و بکند او که از بیخم فکند / طبع موزونم همی ز اندیشه ناموزون کنند (انوری - ۶۲۶)
فرهنگ فارسی عمید