دوشیزه هدهد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، پوپش، بوبویه، مرغ سلیمان، شانه به سر، پوپؤک، کوکله، بدبدک، بوبو، پوپ، پوپک، شانه سرک، بوبه، شانه سر، پوپو
دوشیزه هُدهُد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پَر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، پوپَش، بوبویِه، مُرغِ سُلِیمان، شانِه بِه سَر، پوپُؤَک، کوکَلِه، بَدبَدَک، بوبو، پوپ، پوپَک، شانِه سَرَک، بوبِه، شانِه سَر، پوپو
بوراکس، ترکیب اسید بوریک و سود که در طب و صنعت برای ساختن شیشه و لعاب ظروف سفالی و لحیم کاری به کار می رود، تنکار، بورق، بوره، بورات دوسود، تنگار
بوراکس، ترکیب اسید بوریک و سود که در طب و صنعت برای ساختن شیشه و لعاب ظروف سفالی و لحیم کاری به کار می رود، تَنکار، بورَق، بورِه، بوراتِ دُوسود، تَنگار
سنبوسه، آشی که با آرد گندم می پختند، برای مثال قدح پربورک است و قلیه، اندک / چه بودی گر که بورک، قلیه بودی؟ (بسحاق اطعمه - ۲۱۶) زنگار، کپک نان، برای مثال تا تواند گفت نان را می خورم با نان خورش / می گذارد تا بر آن از کهنگی بورک فتد (سراج الدین راجی- مجمع الفرس - بورک) پولی که قمارباز پس از بردن پول حریف به رسم انعام به دیگران می دهد، شتل، برای مثال ندانم تو از وی چه بردی ولیکن / کنار جهان پرگهر شد ز بورک (اثیرالدین اخسیکتی - مجمع الفرس - بورک)
سنبوسه، آشی که با آرد گندم می پختند، برای مِثال قدح پُربورک است و قلیه، اندک / چه بودی گر که بورک، قلیه بودی؟ (بسحاق اطعمه - ۲۱۶) زنگار، کپک نان، برای مِثال تا تواند گفت نان را می خورم با نان خورش / می گذارد تا بر آن از کهنگی بورک فتد (سراج الدین راجی- مجمع الفرس - بورک) پولی که قمارباز پس از بردن پول حریف به رسم انعام به دیگران می دهد، شتل، برای مِثال ندانم تو از وی چه بردی ولیکن / کنار جهان پرگهر شد ز بورک (اثیرالدین اخسیکتی - مجمع الفرس - بورک)
جسمی غالبا استوانه یی شکل که درون آن مواد منفجره میریزند و در زمان جنگ بوسیله هواپیما بزمین پرتاب میکنند و آن در اثر اصابت با زمین منفجر میشود. یا بمب اتمی. بمبی که نیروی انفجاریش مربوط به نیروی ذخیره یی این بمب از بمبهای معمولی بسیار بیشتر است و یکی از آنها کافی است شهری را ویران و ساکنانش را نابود سازد. یا بمب ئیدروژنی. نوعی بمب اتمی بمبی که نیروی انفجاریش مربوط به نیروی ذخیره یی مرکزی اتم ئیدروژن است. نیروی انفجار و تخریب این بمب از بمب اتمی بیشتر است
جسمی غالبا استوانه یی شکل که درون آن مواد منفجره میریزند و در زمان جنگ بوسیله هواپیما بزمین پرتاب میکنند و آن در اثر اصابت با زمین منفجر میشود. یا بمب اتمی. بمبی که نیروی انفجاریش مربوط به نیروی ذخیره یی این بمب از بمبهای معمولی بسیار بیشتر است و یکی از آنها کافی است شهری را ویران و ساکنانش را نابود سازد. یا بمب ئیدروژنی. نوعی بمب اتمی بمبی که نیروی انفجاریش مربوط به نیروی ذخیره یی مرکزی اتم ئیدروژن است. نیروی انفجار و تخریب این بمب از بمب اتمی بیشتر است