جدول جو
جدول جو

معنی بولیس - جستجوی لغت در جدول جو

بولیس(بُ وِ)
آلتی که حفاران برای تحقیق عمق آب و جنس زمین که در ته آن واقع است بکار برند. (از دزی ج 1 ص 131)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمبولیسم
تصویر سمبولیسم
نشانه شناسی یا سمبولیسم (Symbolism) در سینما به استفاده از نمادها، نشانه ها و نمادهای بصری برای انتقال مفاهیم عمیق تر و معنایی به تماشاگران اشاره دارد. این نمادها و نشانه ها می توانند به شکل های مختلفی در داستان ها و صحنه های سینمایی ظاهر شوند و به کمک آنها تعبیرهای متفاوتی از داستان و شخصیت ها به وجود آید.
برخی از موارد معروف نشانه شناسی در سینما عبارتند از:
1. رنگها : استفاده از رنگها به عنوان نمادهایی که احساسات و ایده های خاصی را نمایش می دهند. به عنوان مثال، استفاده از رنگهای تیره و آبی برای ایجاد احساس تنهایی و افسردگی، یا رنگهای روشن و قرمز برای نمایش احساسات قدرت و هیجان.
2. نمادها و آیکون ها : مانند استفاده از کلیدها، قفل ها، پرچم ها، گل ها، شعله ها و ... به عنوان نشانه هایی که معنای عمیقی را نمایش می دهند.
3. محیط و مکان : محیط ها و مکان ها می توانند نمادهایی برای وضعیت روحی شخصیت ها یا مفهوم هایی چون برابری، خطر، امید و غیره باشند.
4. شخصیات : برخی شخصیت ها به عنوان نمادهایی برای مفاهیم خاصی نقش می بازند. به عنوان مثال، قهرمانان معمولاً نمایندگان از خیر و عدالت هستند، در حالی که شخصیت های آنتاگونیست معمولاً نمایندگان از بدی و ناعدالتی هستند.
5. سبک و فرم : استفاده از سبک های خاص سینمایی مانند فریم بلند، نوردهی متفاوت، زوایای دوربین، و ... نیز می توانند به عنوان نشانه هایی برای انتقال مفاهیمی به کار روند.
به طور کلی، نشانه شناسی در سینما برای افزودن عمق و لایه بندی به داستان و کمک به تماشاگران برای درک بهتر مفاهیم و احساساتی است که سازندگان فیلم می خواهند انتقال دهند. این تکنیک ها نه تنها در سینما بلکه در هر نوع داستان سرایی دیگری نیز استفاده می شوند تا داستان ها را زنده و پرمعنا کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از سمبولیست
تصویر سمبولیست
مربوط به سمبولیسم، پیرو مکتب سمبولیسم، نمادگرا
فرهنگ فارسی عمید
تیره ای از طایفۀ ملکشاهی در پشتکوه، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 68)
لغت نامه دهخدا
نام گیاهی افسانه ای در اساطیر یونان که با آن مرده را زنده میکردند و استفادۀ از این گیاه را از ماری که جفت خود را زنده کرده بودآموختند، و رجوع به فرهنگ اساطیر یونان ص 594 شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
مخفف ابلیس. شیطان. رجوع به ابلیس شود:
مهمان بلیس است خلق و حجت
بیچاره به یمگان از آن نهانست.
ناصرخسرو.
بلیس کرد ورا دست بوسه و شاباش
نشست پیش وی اندر به حرمت و تعظیم.
سوزنی.
هم صفیر و خدعۀ مرغان توئی
هم بلیس و ظلمت کفران توئی.
مولوی.
آن بلیس از ننگ و عار کمتری
خویشتن افکند در صد ابتری.
مولوی.
فرق بین وبرگزین تو ای خسیس
بندگی آدم از کبر بلیس.
مولوی.
گفت اگر دیو است من بخشیدمش
ور بلیسی کرد من پوشیدمش.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
زندانی است در جهنم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
یکی از حواریون. (ناظم الاطباء). یکی از حواریون عیسی. و یکی از بارزترین شخصیت های مسیحیت. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به پولس در همین لغت نامه وعیون الانباء ص 72 و 73 و دائره المعارف فارسی شود
نام طبیبی است که ابن البیطار، از او در کتاب خود نام برده است. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به تاریخ الحکما ص 95 شود
لغت نامه دهخدا
(بَ / بُو)
آنچه که مربوط به پیشاب است. آنچه از ادرار بدست آید. آلوده به ادرار. منسوب به ادرار. (فرهنگ فارسی معین) ، بن و نهایت و پایان و انتهای هر چیز. (برهان). بن. (آنندراج) (انجمن آرا) (رشیدی) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) :
موج کریمی برآمد از لب دریا
ریگ همه لاله گشت از سر تا بون.
دقیقی.
دشمن شاه ار بمغرب است ز بیمش
بازنداند به هیچ گونه سر از بون.
فرخی.
معدن این چیزها که نیست دراین خاک
جز که ز بیرون این فلک نبود بون.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 354).
، آسمان. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (رشیدی) :
برافراز آذری ایدون که تیغش بگذرد از بون
فروغش از بر گردون کند اجرام را اخگر.
دقیقی.
، رودۀ گوسفند و گاو و امثال آنرا که پاک نکرده باشند. (برهان) (جهانگیری) (ناظم الاطباء). رودۀ گوسفند که سرگین درونش بود. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(وَ سِ)
دهی است جزو دهستان طارم بالا از بخش سیردان شهرستان زنجان. سکنۀ آن 198 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
شهرکی است به ارمینیه با نعمت و مردم و خواسته و بازرگانان بسیار و از آن زیلوهای قالی و غیره و شلواربند و چوب خیزد. (حدود العالم از مؤلف). شهری است در آناتولی شرقی و در ولایتی بهمین نام در کنار رود بتلس، در حدود یازده هزار تن سکنه دارد. این شهر در سالهای اول فتوحات اسلامی فتح شد واز 1207 میلادی بدست ایوبیان افتاد و آنان عده ای از اکراد را در آنجا مستقر کردند. (دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
خاورشناس اواخر قرن شانزدهم میلادی، وی در ادبیات عرب براعتی حاصل و قصیدۀ لامیهالعجم ابواسماعیل طغرائی را به زبان لاتین ترجمه کرد و در سال 1707 میلادی به طبع رسانید
لغت نامه دهخدا
(بِ)
سر ویلیام مدک. (1860- 1924 میلادی) عالم انگلیسی فیزیولوژی. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
از پهلوانان معروف جنگ تروآ (تریا) است که در حیله و تدبیر سرآمد اقران بوده است، اولیس پادشاه سرزمین ایتاکا از جزایر دریای ایونیا بود و کتاب ادیسۀ همر شرح بازگشت او از تروآ بجزیره مزبور است، اسب چوبینی که یونانیان در جنگ تروآ ساختند و بدان وسیله بر مردم ترژا غالب شدند بدستور اولیس بود، این پهلوان سرانجام بدست پسر خود تله گونوس به هلاکت رسید
لغت نامه دهخدا
بوویس، شمشاد، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مصحف بوئیس. شمشاد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
بدلیس. نام شهر و ولایتی به آسیای صغیر. این شهر در کردستان ترکیه نزدیک دریاچۀ وان واقع شده. کرباس بافی و ظرف نقرۀ آن معروف است. بسال 25 هجری قمری به دست عیاض بن غنم بتصرف مسلمانان درآمد. در زمان شاه اسماعیل صفوی در تصرف ایران بود و در زمان سلطان سلیمان به ترکیه بازگشت. ولایت بتلیس نزدیک به 2011 پارچه قریه را شامل میشود و بر 14 قضا و 4 سنجاق تقسیم شده است که عبارتند از ولایات بتلیس و اخلاط و خیزان و موطیکی و موش و بولانق و ملاذگرد و وارطو و صاسون و سعرد و رضوان و شروان و اروه و غزران و پرواری و کنج و قلب وچباقچور. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به فهرست تاریخ مغول اقبال و ایران باستان پیرنیا ص 2142 شود
لغت نامه دهخدا
شاشی گمیزی پیشابی آنچه که مربوط بپیشاب است آنچه از ادرار بدست آید آلوده بادرار منسوب بادرار
فرهنگ لغت هوشیار
مجموعه اعمالی که در سلولها و انساج بدن بمنظور عمل اصلی تغذیه و تبادلات مواد غذائی انجام میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتابولیسم
تصویر کاتابولیسم
کیفیت تجزیه مواد غذائی در بدن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نا خود روی حرکت و راه رفتن شخص در حالی که در خواب طبیعی یا مغناطیسی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنبولیست
تصویر سنبولیست
فرانسوی نماد گرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنبولیسم
تصویر سنبولیسم
فرانسوی نماد گرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمبولیست
تصویر سمبولیست
پیرو مکتب سمبولیسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمبولیسم
تصویر سمبولیسم
فرانسوی نماد گرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنا بولیس
تصویر آنا بولیس
فرانسوی پس گوارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنا بولیسم
تصویر آنا بولیسم
فرانسوی سازواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنابولیسم
تصویر آنابولیسم
سازندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متا بولیسم
تصویر متا بولیسم
فرانسوی سوخت و ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنابولیس
تصویر آنابولیس
پس گوارش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنابولیسم
تصویر آنابولیسم
سازواره، فراگشت
فرهنگ واژه فارسی سره
لگدمال شده
فرهنگ گویش مازندرانی
بلس
فرهنگ گویش مازندرانی
لگدکن، زیرپا له کن
فرهنگ گویش مازندرانی
زبان گفتاری، گفتار
دیکشنری اردو به فارسی