- بوزوز(زَ)
شهری در شرقی اسپانیا.
بونت. حصنی است.
بونت. حصنی است.
معنی بوزوز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(وِزْ وِ)
لغت نامه دهخدا
بانگ مگس. طنین مگس. حکایت بانگ زنبور و امثال آن. (یادداشت مؤلف). آواز زنبور، مگس و غیره. (فرهنگ فارسی معین) : در حیاطاز زور گرما جز نالۀ زنجره ها و وزوز زنبورهای درشت و ترس آور که عصبانی شده بودند نه صدائی بود و نه آمدورفتی. (فرهنگ فارسی معین از شوهر آهوخانم ص 372)
(بُئو)
لغت نامه دهخدا
از ’ب ٔز’، جمع واژۀ باز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جمع باز که مرغی است شکاری. (آنندراج)
(وَزْ وَ)
لغت نامه دهخدا
مرگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، چوبی است پهن که بدان خاک را از فراز به نشیب کشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). چوبک خاک کشیدن. (مهذب الاسماء)
(مُ وَ وِ)
لغت نامه دهخدا
رجل موزوز، مرد بلند بردارندۀ آواز طرب انگیز. (منتهی الارب) (آنندراج). مردی که آواز بلند طرب انگیز می خواند. (ناظم الاطباء)
آواز زنبور مگس و غیره در حیاط از زور گرما جز ناله زنجره ها و زوز زنبورهای درشت و ترس آور که عصبانی شده بودند نه صدائی بود و نه آمد و رفتی
