نام وزیر انوشیروان. (از فهرست ولف). بزرگمهر. (فرهنگ فارسی معین) : برفتند یکسر پرآژنگ چهر بیامد بر شاه بوزرجمهر. فردوسی. بیامد نهم روز بوزرجمهر پر از آرزو دل پرآژنگ چهر. فردوسی. رجوع به بزرجمهر و بزرگمهر شود
نام وزیر انوشیروان. (از فهرست ولف). بزرگمهر. (فرهنگ فارسی معین) : برفتند یکسر پرآژنگ چهر بیامد بر شاه بوزرجمهر. فردوسی. بیامد نهم روز بوزرجمهر پر از آرزو دل پرآژنگ چهر. فردوسی. رجوع به بزرجمهر و بزرگمهر شود
قاینی قسیم بن ابراهیم بن منصور. یکی از امراءسلطان محمود غزنوی. وی به تازی و پارسی شعر نیکو میگفت و ثعالبی در یتیمه ذکر او آورده است و او راست: آن پستۀ سرگشاده را بین آورده به دست بر بصد ناز (کذا) چونانکه دهان ماهئی خرد آنگه که کند ز تشنگی باز. رأیتک تبغی بسوء الصنیع ثناءً جمیلاً فسؤی علیکا و تغسل قبل الضیوف الیدین کأنّک تغسل منهم یدیکا
قاینی قسیم بن ابراهیم بن منصور. یکی از امراءسلطان محمود غزنوی. وی به تازی و پارسی شعر نیکو میگفت و ثعالبی در یتیمه ذکر او آورده است و او راست: آن پستۀ سرگشاده را بین آورده به دست بر بصد ناز (کذا) چونانکه دهان ماهئی خرد آنگه که کند ز تشنگی باز. رأیتک تبغی بسوء الصنیع ثناءً جمیلاً فَسؤی علیکا و تغسل قبل الضیوف الیدین کأنّک تغسل منهم یدیکا
معرب بزرگمهر وزیر نوشیروان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). وزیر نوشیروان. (شرفنامۀ منیری). صاحب غیاث و به تبع او آنندراج گوید: نام وزیر اعظم نوشیروان و این معرب بزرگمهر است و اینکه بضم جیم را غلط دانسته و بسکون راء و جیم خوانند صحیح نیست زیرا در عربی دو ساکن بدون مده بهم نیایند. اما گفتۀ او در تداول فارسی بنیانی ندارد: بزرجمهر اصیل بود و از خاندان ملک و اندیشمندی انوشیروان از وی بیشتر از این جهت بود. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 92). ما را چه باک مزدک وبیم بزرجمهر چون او قباد قادر نوشیروان ماست. خاقانی. رجوع به بزرگمهر و معجم الادباء ج 1 ص 166 و تاریخ الحکماء قفطی ص 261 و قاموس الاعلام ترکی و فهرست فارسنامۀ ابن البلخی و یشتها ج 2 ص 264 و ایران در زمان ساسانیان و فهرست آن و عیون الاخبار و فهرست آن و تاریخ گزیده و فهرست آن و عقدالفرید و فهرست آن و بیهقی و سبک شناسی ج 2 و فهرست آن شود نام دانشمندی که کتاب الزبرج فالیس رومی را تفسیر کرده است. (از الفهرست ابن الندیم ص 376) ، در تداول کفاشان، مقابل کوچک پا: شش خط بزرگ پا (در کفش). (یادداشت بخط دهخدا)
معرب بزرگمهر وزیر نوشیروان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). وزیر نوشیروان. (شرفنامۀ منیری). صاحب غیاث و به تبع او آنندراج گوید: نام وزیر اعظم نوشیروان و این معرب بزرگمهر است و اینکه بضم جیم را غلط دانسته و بسکون راء و جیم خوانند صحیح نیست زیرا در عربی دو ساکن بدون مده بهم نیایند. اما گفتۀ او در تداول فارسی بنیانی ندارد: بزرجمهر اصیل بود و از خاندان ملک و اندیشمندی انوشیروان از وی بیشتر از این جهت بود. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 92). ما را چه باک مزدک وبیم بزرجمهر چون او قباد قادر نوشیروان ماست. خاقانی. رجوع به بزرگمهر و معجم الادباء ج 1 ص 166 و تاریخ الحکماء قفطی ص 261 و قاموس الاعلام ترکی و فهرست فارسنامۀ ابن البلخی و یشتها ج 2 ص 264 و ایران در زمان ساسانیان و فهرست آن و عیون الاخبار و فهرست آن و تاریخ گزیده و فهرست آن و عقدالفرید و فهرست آن و بیهقی و سبک شناسی ج 2 و فهرست آن شود نام دانشمندی که کتاب الزبرج فالیس رومی را تفسیر کرده است. (از الفهرست ابن الندیم ص 376) ، در تداول کفاشان، مقابل کوچک پا: شش خط بزرگ پا (در کفش). (یادداشت بخط دهخدا)