- بوریا
- حصیر
معنی بوریا - جستجوی لغت در جدول جو
- بوریا
- حصیری که از نی شکافته مخصوص سازند
- بوریا
- فرشی که از نی شکافته می بافند، حصیر، بلاج
- بوریا
- حصیر، حصیری که از نی شکافته می بافند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آرامی تازی شده بلاج دوخ زیغ
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پهلوان محمد خوارزمی ملقب به پوریای ولی و برگرفته از نام قدیمی پوربای (پور=پسر و بای=مرد بزرگ یا رئیس) که به شکل امروزی آن، پوریا تغییر کرده و به معنی پسر مرد بزرگ یا پسر رئیس می باشد
بدون ریا بدون سالوس صادق و مخلص
معطر
دارای بو، خوشبو معطر
عمل بور شدن
دارای بوی خوش، خوش بو
خوشبو، معطر
زیفبافی
دوخکوبی، پایکوبی: مهمانی برای خانه نو ضیافتی که در خانه نو بر پا کنند
زیغپاره حصیر پاره حصیر
عمل بوریا باف بافندگی بوریا
زیغباف بافنده بوریا سازنده حصیر
کسی که پیشه اش بافتن بوریا است، بافندۀ بوریا
حصیرکوبی، کوبیدن بوریا، کنایه از آمد و شد بسیار در مسجد یا خانه، کنایه از مهمانی و ولیمه که به مناسبت خانه ای نوساز داده می شود
کلیزیان