جدول جو
جدول جو

معنی بورا - جستجوی لغت در جدول جو

بورا
کیسه یا جوال، شکر سفید و معرب آن بورق است و بعربی نطرون خوانند و گویند اگر قدری از بوره با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه بود و اگر نکند دوشیزه نباشد و بورۀ ارمنی همان است، (برهان)، شکر سفید، و بورق معرب آن است و آنرا بورۀ ارمنی نیز گویند، (انجمن آرای ناصری) (آنندراج)، در قطرالمحیط آمده: ’البورق اصناف: مائی و جبلی وارضی و مصری و هواالنطرون معرب بوره بالفارسیه، ’ این کلمه معرب وارد لاتین قرون وسطی و سپس داخل فرانسه شده، ’بوراکس’ (برات دوسدیم ئیدراته) گردیده، (حاشیۀ برهان چ معین) :
تباین است ز شاخ نبات تا بوره
تفاوت است ز آب حیات تا غسلین،
بدرالدین جاجرمی
لغت نامه دهخدا
بورا
گوسفند کبود رنگ، از توابع دهستان بندپی شهرستان بابل، نامی برای سگ گله
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بغرا
تصویر بغرا
(پسرانه)
نام پادشاهی از خوارزم که به بخارا لشکر کشید و پایتخت سامانیان را گرفت و دولت خانیه را بنیان گذاشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوار
تصویر بوار
(پسرانه)
محل عبور در رودخانه (نگارش کردی: بوار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوراب
تصویر بوراب
(پسرانه)
نام آهنگری در پایتخت قیصر روم و سازنده نعل اسبان قیصر، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بروا
تصویر بروا
(پسرانه)
اعتقاد (نگارش کردی: بوا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حورا
تصویر حورا
(دخترانه)
زن زیبای بهشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بورات
تصویر بورات
هر یک از نمک های اسید بوریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوران
تصویر بوران
سرمای سخت و باد شدید که با برف یا باران همراه است
فرهنگ فارسی عمید
بوره، (ناظم الاطباء)، بوراک، بوره، براکس، (از اشتینگاس)، رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
نام دختر حسن بن سهل که زوجه مأمون عباسی بوده وبورانیه که طعامی است معروف، منسوب بدو است، اما شیخ الرئیس در شفا گفته: بورانی منسوب است به بوران دخت بنت خسروپرویز که مقدم بوده، (از آنندراج) (از انجمن آرا)، نام زن مأمون خلیفه، (از اشتینگاس)، نام زن مأمون عباسی، دختر حسن بن سهل، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)، رجوع به تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 53 شود
لغت نامه دهخدا
باران یا برفی که با باد باشد، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
خمیر کوچک، چونه، (دزی ج 1 ص 126)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوری
تصویر بوری
عمل بور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوریا
تصویر بوریا
حصیری که از نی شکافته مخصوص سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوزا
تصویر بوزا
شرابی که از آرد برنج و ارزن و جو سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوغرا
تصویر بوغرا
خوک نر خنزیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بویا
تصویر بویا
دارای بو، خوشبو معطر
فرهنگ لغت هوشیار
ملح آبدار برات سدیم که فرمول شیمیایی آن میباشد. وزن مخصوصش 7، 1 و سختیش بین 2 تا 5، 2 است. بوره طبیعی مزه گس دارد تنگار ملح الصناعه. براکس، شکر سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوار
تصویر بوار
نیست شدن، نابود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوبا
تصویر بوبا
آشی که از بن کوهی پزند
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده بوره تنگار ملح آبدار برات سدیم که فرمول شیمیایی آن میباشد. وزن مخصوصش 7، 1 و سختیش بین 2 تا 5، 2 است. بوره طبیعی مزه گس دارد تنگار ملح الصناعه. براکس، شکر سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بورس
تصویر بورس
فروش اوراق بهادار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بصرا
تصویر بصرا
جمع بصیر بینایان روشن بینان روشندلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغرا
تصویر بغرا
آش رشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوران
تصویر بوران
سرمای سخت و باد شدید که با برف و باران همراه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوران
تصویر بوران
باران یا برفی که با باد باشد، باد شدیدی که برف های کوه را از جایی به جایی منتقل کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بورس
تصویر بورس
بها بازار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوریا
تصویر بوریا
حصیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوران
تصویر بوران
برف باد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بویا
تصویر بویا
معطر
فرهنگ واژه فارسی سره
توفان، کولاک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تیغ و آشغال های درون آبندان و مرداب
فرهنگ گویش مازندرانی
از رنگ هاست
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دشت سر بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی