جدول جو
جدول جو

معنی بوائج - جستجوی لغت در جدول جو

بوائج
(بَ ءِ)
جمع واژۀ بائجه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به بائجه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ ءِ)
جمع واژۀ بائنه. رجوع به بائنه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ ءِ)
جمع واژۀ بائکه. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به بائکه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ ءِ)
جمع واژۀ بائقه. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به بائقه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ رِ)
جمع واژۀ بارجه. دریازنان. (یادداشت بخط مؤلف). دزدان دریایی: فقطع میدوهم لصوص الدیبل و البوارج اصحاب بیره. (الجماهر ص 48). و بین غب سرندیب فی ارض البوارج من الساحل. (الجماهر ص 173). رجوع به بارجه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
جمع واژۀ حاجت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). این جمع بر خلاف قیاس است یا مولد یا جمع حائجه است. (منتهی الارب). اصمعی در جواز این انکار دارد و استعمال جمع سالم که حاجات است بهتر باشد و جمع مکسر حاجت حاج است، چنانکه هام جمع هامه. (غیاث) (آنندراج). رجوع به حاجت شود
لغت نامه دهخدا
(ثَ ءِ)
جمع واژۀ ثائجه
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
رگی است در ران. عرق فی الفخذ. (قطر المحیط) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حوائج
تصویر حوائج
جمع حاجت
فرهنگ لغت هوشیار