- بهینه (دخترانه)
- بهترین، خوبترین
معنی بهینه - جستجوی لغت در جدول جو
- بهینه
- اپتیمام
- بهینه
- گزیده و انتخاب شده
- بهینه ((بِ نِ))
- بهین
- بهینه
- Optimal, Optimally
- بهینه
- оптимальный , оптимально
- بهینه
- optimal
- بهینه
- оптимальний , оптимально
- بهینه
- optymalny, optymalnie
- بهینه
- 最佳的 , 最优地
- بهینه
- ótimo, de forma ótima
- بهینه
- ottimale, ottimamente
- بهینه
- óptimo, óptimamente
- بهینه
- optimal, de manière optimale
- بهینه
- optimaal
- بهینه
- ที่ดีที่สุด , อย่างเหมาะสมที่สุด
- بهینه
- optimal, secara optimal
- بهینه
- أمثلٌ , بشكلٍ مثلى
- بهینه
- सर्वोत्तम , इष्टतम रूप से
- بهینه
- אופטימלי , באופן מיטבי
- بهینه
- 最適の , 最適に
- بهینه
- 최적의 , 최적으로
- بهینه
- optimal, en iyi şekilde
- بهینه
- bora, kwa njia bora
- بهینه
- সর্বোত্তম , সর্বোত্তমভাবে
- بهینه
- بہترین , بہترین طور پر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دستاویز
درست مانند به زاد خود کت و مت روی زشت آن بد اختر نحس و شوم - راست گویم کت و مت ماند به بوم عینا بحقیقت خود براست خود درست مانند: چشم از دست رفته گشته درست شد بعینه چنانکه بود نخست. (هفت پیکر)
سوراخ (عموما)، سوراخ تنور (خصوصا)
مونث بائن: و چاه ژرف، برگزیده کالا، پیشکشی ارمغان زن به مرد هنگام زناشویی
حیوان چهار پا
گران کابین، آزاده، کوته بالا: در زنان
عذر بی جا، دست آویز