جدول جو
جدول جو

معنی بهین - جستجوی لغت در جدول جو

بهین
(دخترانه)
مرکب از بهین (بهترین) + آفرین (آفریننده)
تصویری از بهین
تصویر بهین
فرهنگ نامهای ایرانی
بهین
گزیده ترین، بهترین
تصویری از بهین
تصویر بهین
فرهنگ فارسی عمید
بهین
(بِ)
بهترین. (برهان) (جهانگیری) (آنندراج) (رشیدی) (ناظم الاطباء). نیکوترین چیز. (شرفنامه). الانتقاء، بهین چیزی برگزیدن. (تاج المصادر بیهقی) :
بهین کار اندر جهان آن بود
که مانندۀ کار یزدان بود.
ابوشکور بلخی.
بهین زنان در جهان آن بود
کزو شوی همواره خندان بود.
فردوسی.
کرا جاه و چیز و جوانیش هست
بهین شادی این جهانیش هست.
اسدی.
سپهبد بهین برگزید از میان
ببخشید دیگر بر ایرانیان.
اسدی.
که کرد بهین کار جز بهین کس
حلاج نبافد هگرزدیبا.
ناصرخسرو.
بنگر که بهین کار چیست آن کن
تا شهره بباشی بدین و دنیا.
ناصرخسرو.
بدترین مرد اندر این عالم به بهین زنان دریغ بود. (سندبادنامه).
چون بهین مایه ات برفت از دست
هرچه سود آیدت زیان پندار.
خاقانی.
دست بر سر زنی گرت گویم
کان بهین عمر رفته باز پس آر.
خاقانی.
و مهین توانگران آن است که غم درویش خورد و بهین درویشان آن است که کم توانگر گیرد. (گلستان).
وضع دوران بنگر، ساغر عشرت برگیر
که بهر حالتی این است بهین اوضاع.
حافظ.
لغت نامه دهخدا
بهین
خوب نیکو، برگزیده منتخب، بهترین، گزیده ترین
تصویری از بهین
تصویر بهین
فرهنگ لغت هوشیار
بهین
((بِ))
برگزیده، منتخب
تصویری از بهین
تصویر بهین
فرهنگ فارسی معین
بهین
بهترین، بهینه، خوب، نیکو، گزیده، منتخب، بهترین، نیکوترین، حلاج، نداف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بهین
بخر خریدکن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهینه
تصویر بهینه
(دخترانه)
بهترین، خوبترین
فرهنگ نامهای ایرانی
(بِ نَ / نِ)
گزیده و انتخاب شده. (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج) (جهانگیری). گزیده ترین و بهترین چیز. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(بُ هََنِ)
مصغر بهنس که شیر و اسد باشد. (ازمنتهی الارب) (آنندراج). شیر بیشه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
گزیده و انتخاب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
((بِ نِ))
بهین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
اپتیمام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
أفضلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
Optimal, Optimally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimal, de manière optimale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optymalny, optymalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
最適の , 最適に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
оптимальный , оптимально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
بہترین , بہترین طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
সর্বোত্তম , সর্বোত্তমভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
bora, kwa njia bora
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimal, en iyi şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
최적의 , 최적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
אופטימלי , באופן מיטבי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
最佳的 , 最优地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
सर्वोत्तम , इष्टतम रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimal, secara optimal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
ที่ดีที่สุด , อย่างเหมาะสมที่สุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
óptimo, óptimamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
ottimale, ottimamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
оптимальний , оптимально
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
ótimo, de forma ótima
دیکشنری فارسی به پرتغالی