جدول جو
جدول جو

معنی بهکثه - جستجوی لغت در جدول جو

بهکثه(اِ)
سرعت نمودن در کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شتابی در کار. (آنندراج) ، دارا شدن. بهم زدن مالی. سرمایه بهم بستن: پول و پله ای بهم بست. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ کَلَ)
زن نازک اندام نیکوزندگانی. بهکن. (از ذیل اقرب الموارد). مؤنث بهکل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به مادۀ قبل و بهکن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ ثَ)
نوعی از موش بزرگ. (منتهی الارب). ’قارۀ’ عظیم و بزرگ. (از تاج العروس) (از معیار) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بُ ثَ)
گاو وحشی. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بلکثه
تصویر بلکثه
کلانموش از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار