- بهله
- نفرین دستکش چرمی که میرشکاران بر دست کنند و بدان باز و چرغ و غیره را بر دست گیرند
معنی بهله - جستجوی لغت در جدول جو
- بهله
- دستکش چرمی که در قدیم شکارچیان به دست می کردند برای نگاه داشتن باز بر روی دست، نکاب، نکاپ، نکاف
![تصویری از بهله](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/2/9/amd-0022996.jpg)
- بهله ((بَ لِ))
- دستکش چرمی که میرشکاران برای نگهداشتن باز بر روی دست بر دست می کردند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماهی روغن سبزه زار سبزه ناک سبزی یک سبزی یک تره واحد بقل یک دانه تره یک عدد سبزی، خبازی بستانی را گویند
منشور پادشاهان، قباله خانه و باغ و مانند آن. پیکانی که مانند بیل سازند، پاروی کشتیبانان
خرد ستور: بره بزغاله گوساله سیاشب شب های بی ماه خر سنگ، کار دشوار، یل
بزله پارسی است شوخی لاغ (دار برهان قاطع: بزله) کپراس کار جامه جامه باد روزه سخن دلکش، شوخی هزل لطیفه. توضیح (بذله) در عربی بمعنی جامه باد روزه و لباس کار استعمال شده
جمع هلال ماههای نو. یا اهله قمر. قسمتهایی از ماه که اهل زمین آنرا رویت کنند (هلال بدر تربیع)
![تصویری از دهله](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/5/5/amd-0015506.jpg)
گون، گیاهی خاردار با ساقه های ستبر و شاخه های بلند و انبوه و گل های سرخ، بنفش، سفید یا زرد کم رنگ که از آن کتیرا می گیرند
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، خدک، بل، پول، قنطره، جسر
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، خدک، بل، پول، قنطره، جسر
![تصویری از اهله](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/6/8/amd-0016842.jpg)
هلال ها، ماه از شب اول ماه قمری تا سه شب که در آسمان به شکل کمان دیده می شود، ماه نوها، جمع واژۀ هلال
![تصویری از بسله](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/3/2/amd-0033265.jpg)
خلر، گیاهی از تیرۀ پروانه واران با برگ های کوچک، گل های سفید، زرد یا آبی کم رنگ و دانه هایی که در غلافی شبیه غلاف باقلا جا دارد و مصرف خوراکی دارد، ملک