- بنین (دخترانه)
- نوعی گیاهی خوراکی که در بهار می روید (نگارش کردی: بهنین)
معنی بنین - جستجوی لغت در جدول جو
- بنین
- فرزندان پسران پسران فرزندان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رویان
متعالی
سقط جنین
مبنا، اصل
وزنده: بادبزین. چارپای زین کرده و آماده سواری
مرد شکم بزرگ
برتر، بالاتر
نیلوفر نیل گلی است مانند نیلوفر که پیوسته در آب باشد و در مصر روید. دارای ساقه های باریک و بلند و برگهای پهن و گلهای سفید و در سر آن غوزه ای کوچک شبیه بخشخاش وجود دارد
مایعی است که از تقطیر نفت بدست میاید و دارای بوی مخصوص نیز میباشد و جهت سوخت موتورها و ماشینها و کارهای دیگر استعمال می شود
مایعی است بیرنگ با بوی مخصوص و اگر خالص باشد تقریبا مطبوع میباشد. سمی است شدید از آب سبکتر (9، 0) در 70 درجه بجوش میاید. بنزین مذکور را نباید با بنزین معمولی (اسانس نفت) اشتباه کرد. این بنزین را میتوان در موتورهای انفجاری بجای بنزین نفت بکار برد. نیز میتوان از آن باسانی عطرهای مصنوعی مختلف و عده بسیار زیادی رنگها و مواد منفجره و دارو بدست آورد و آن از گاز چراغ و تقطیر قطرانهای زغال سنگ بدست میاید یعنی از تقطیر یک تن زغال سنگ چرب تقریبا 9 کیلو گرم بنزین حاصل میگردد که 6 کیلوگرم آن از تصفیه گاز چراغ و 3 کیلوگرم از تقطیر قطران ها تهیه میشود این بنزین مانند اسانس نفت بسیار آتشگیر ولی مانند استیلن با دود زیاد میسوزند. بنزین در الکل و اتر حل میشود. حلال بسیار خوبی است یعنی ید و گوگرد و چربیها و کائوچوی خام را در خود حل می کند و از اینرو برای تهیه چسب کائوچو بکار میرود. این بنزین (بنزن) بمقدار کم در بعضی نفتها وجود دارد ولی معمولا از تصفیه بنزین معمولی (اسانس نفت) که مخلوطی است از کربور های ئیدرژن که 8 -7 -6 کربن دارد بدست میاید، بنزین معمولی (اسانس نفت) از تقطیر مواد سبک نفت معدنی بدست می آید و آن ماده مولد نیرو در اتومبیلهاست. اغلب برای آنکه نقطه اشتغال بتاخیر افتد در آن مقداری افزوده اند که پلمپ (تترااتیل) نام دارد. بسیار سمی است و باید در استعمال آن دقت کرد
گنک
اطراف یا سرانگشتان
ظرف کره گیری از ماست، خم کوچک سفالین که دوغ در آن ریزند و جنبانند تا کره آن جدا شود انین
آشکار، هلیده زنی که هلش (طلاق) از شوی جدا شده
شالوده
بنیاد
فطرت، نهاد، وجود
هرگز حاشا، زود بشتاب، نیز ایضا
ساختمان، سرشت، نهاد، آفرینش، توان نیرو بنا، نهاد و آفرینش چیزی فطرت
بنیاد بنلاد، دیوار بست، بنا. بنیاد شالوده بنلاد، دیوار بست، ایوان، جایباش ساختمان
فرزندان پسران جمع ابن پسران