جدول جو
جدول جو

معنی بنمسن - جستجوی لغت در جدول جو

بنمسن
شبیه بودن، خیال کردن، تصور کردن، به تصور آوردن، پنداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
بلغت زند وپازند پسر دختر است. و بجای تحتانی فوقانی هم بنظر آمده والله اعلم. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هزوارش بنمن، پهلوی پوس (پسر). (یوستی، بندهش 90 از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
جنبیدن، آغاز تلاش و حرکت نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
دمیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
از جای جستن به علت ترسیدن، فرار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
اصابت کردن، برخورد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
اندود کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بیاموز
فرهنگ گویش مازندرانی
بیاموز
فرهنگ گویش مازندرانی
بندسن، برخورد کردن، دعوا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی