- بندلا
از توابع دهستان خانقاه پی سوادکوه
معنی بندلا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(چَ)
لغت نامه دهخدا
از قرای سوادکوه است و هشت خانوار سکنه دارد. (مرآت البلدان ج 4 ص 274). از دهات سوادکوه. (مازندران و استرآباد رابینو ص 156)
(دِ)
لغت نامه دهخدا
بیدلانه. (از رشیدی) سخنان بیربط و هذیان را گویند. (برهان) (از جهانگیری) (هفت قلزم). هذیان. سخنان پریشان بیمعنی که بیدلانه گفته شود یعنی دل از آن خبردار نباشد. (انجمن آرا) (آنندراج). کلام بیمعنی. سخن یاوه و بیهوده. (ناظم الاطباء) :
سخن جای دگر بردم از آن سردی بیفتادم
نشاید بیدلا گفتن بیا تا بگذرم زینها.
نزاری
سخن جای دگر بردم از آن سردی بیفتادم
نشاید بیدلا گفتن بیا تا بگذرم زینها.
نزاری
(بَ)
لغت نامه دهخدا
دوای هندی است و آن عبارتست از درختی که بر درخت دیگر روید. (الفاظ الادویه). اسم هندی مرز است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
جمع بدیل، والایان جمع بدل بدیل شریفان کریمان، جمع بدل بدیل شریفان کریمان
عنکبوت، تار عنکبوت
کنار، پرچین، زیرانداز
ساقه های منعطف گیاهی که برای بستن دسته ی گیاهان دیگر به کار
بستن افسار اسب به میخ یا چوب یا جایی مخصوص، آب بندان، محل
از روستاهای بلوک زیر آب واقع در شهرستان سوادکوه
بینداز، پرچین، حصار دور حیاط خانه، ستون اصلی که چوب های فرعی در