جدول جو
جدول جو

معنی بناماتی - جستجوی لغت در جدول جو

بناماتی
بندمتی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ)
ده مخروبه ای است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل. که زارعان آبادی کنس پا در اراضی آن زراعت میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منام. (اقرب الموارد). خوابها. (غیاث) (آنندراج). رؤیاها. احلام: از امثال منامات و اشباه تفاؤلات. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 133). و رجوع به منام شود، آنچه اهل خلوت در خواب بینند در مقابل واقعه و مکاشفت. (فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی سجادی) : و از جملۀ واقعات بعضی صادق باشند و بعضی کاذب همچنانک منامات. (مصباح الهدایه چ همایی ص 171). در بیشتر وقایع و منامات نفس با روح مشارکت بود. (مصباح الهدایه ایضاً ص 171). پس مکاشفات همه صادق باشند و واقعات و منامات بعضی صادق و بعضی کاذب. (مصباح الهدایه ایضاً ص 171). پس معلوم شد که در واقعات و منامات هم صدق واقع شود و هم کذب. (مصباح الهدایه ایضاً ص 176)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
جمع واژۀ بنکام. پنگان. رجوع به بنگان شود.
- علم البنکامات، علمی است که در آن از کیفیت ساعات و زمان و وسایل آن سخن رود و موضوع آن حرکات مخصوص در اجسام مخصوص است که با قطع مسافات مخصوص منقضی میگردد و فائدۀ آن دانستن اوقات نماز و غیره است (بدون در نظر گرفتن حرکات کواکب). و این خود یک نوع از دانش ریاضی و طبیعی است ولی نیاز بدانشهای دیگر نیز دارد. (از کشف الظنون). رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 98 شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان سجاسرود، بخش قیدار، شهرستان زنجان. سکنۀ آن 580 تن. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات و انگور و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(بَنْ نا)
بناسازی. خانه ساختمانی که بنّایان سازند فروختن را و در آن چنان که باید استواری بنا رعایت نمی شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
علی بن عبدالرحمن. محدث است. محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
لغت نامه دهخدا
(عِ)
احمد بن احمد، مکنی به ابوالعنایات. رجوع به احمد (ابن احمد) در همین لغت نامه و الاعلام زرکلی ج 1 ص 30 شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
منسوب و متعلق به کرامات. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
آنکه مناجات کند. آنکه با خدای تعالی راز و نیاز کند:
مناجاتی خراباتی نگردد
که سر جسم تا جان فرق دارد.
فروغی بسطامی.
رجوع به مناجات شود
لغت نامه دهخدا
(بَ کِ)
فخرالدین داود بن محمد مکنی به ابوسلیمان شاعر و مورخ ایرانی. رجوع به ابوسلیمان داود بن ابی فضل در همین لغت نامه و کشف الظنون و قاموس الاعلام ترکی و سبک شناسی ج 3 و از سعدی تا جامی و دایره المعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا
(خَ مَ)
منسوب به خنامت که قریتی است از بخارا. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به شامات که نام یکی از ارباع نیشابور است، (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
عبداﷲ بن احمد بن الحسین معروف به شاماتی و مکنی به ابوالحسین از علمای ادب است و بسال 475 هجری قمری درگذشته، او راست: شرح دیوان متنبی، شرح حماسه، شرح امثال ابی عبید، (از اعلام زرکلی ج 4 ص 190)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منامات
تصویر منامات
جمع منام، خواب ها جمع منام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسامانی
تصویر بسامانی
((بِ))
اصلاح، درست کرداری
فرهنگ فارسی معین
مناجاتگر، مناجات خوان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از بیماری های پوستی که در اثر ترشح حشره ای همچون موریانه
فرهنگ گویش مازندرانی