جدول جو
جدول جو

معنی بنات - جستجوی لغت در جدول جو

بنات
بنت ها، دختران، جمع واژۀ بنت
تصویری از بنات
تصویر بنات
فرهنگ فارسی عمید
بنات
(بَ)
جمع واژۀ ابنه، یعنی دختر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن).
لغت نامه دهخدا
بنات
دختر
تصویری از بنات
تصویر بنات
فرهنگ لغت هوشیار
بنات
((بَ))
جمع بنت، دختران
تصویری از بنات
تصویر بنات
فرهنگ فارسی معین
بنات
دختران
متضاد: ابنا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنان
تصویر بنان
(دخترانه)
عنفوان (نگارش کردی: بهنان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بناز
تصویر بناز
(دخترانه)
نازنین (نگارش کردی: بهناز)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بنار
تصویر بنار
(پسرانه)
دامنهکوهکه رو به دشت است (نگارش کردی: بنار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بناو
تصویر بناو
(دخترانه)
نوعی درخت محکم و سخت که به خاطر سنگینی به زیر آب فرو می رود (نگارش کردی: بناو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نبات
تصویر نبات
(دخترانه)
ماده خوراکی سفت، بلورین، و شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بنست
تصویر بنست
بن، بیخ، بنیاد، پایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیات
تصویر بیات
ویژگی نان شب مانده
در موسیقی گوشه هایی در چند دستگاه مثلاً بیات اصفهان، بیات ترک
بیات ترک: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور
بیات زند: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور، بیات ترک
بیات کرد: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنام
تصویر بنام
نامی، مشهور، معروف، هم نام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منات
تصویر منات
پول رایچ روسیه، برابر با صد کوپک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنان
تصویر بنان
انگشتان، سرانگشتان، اطراف انگشتان
فرهنگ فارسی عمید
(خُ بُ / خَ بَ)
غدر، دروغ، اصلاح کاری در یک بار و فساد آن در بار دیگر. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : یقال انه لذوخبنات. در اقرب الموارد آمده است که ’خنبات’ نیز بدین معنی است یعنی انه لذو خنبات بجای انه لذو خبنات مستعمل است
لغت نامه دهخدا
تصویری از جنات
تصویر جنات
بهشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برات
تصویر برات
اعمال نیک و خیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهات
تصویر بهات
دروغباف
فرهنگ لغت هوشیار
پسری، فرزند خواندگی پسری، پسر خواندگی. یا اضافه بنوت. اضافه نام پسر یا نوه بنام پدر یا جد: محمود سبکتگین ابوعلی سینا
فرهنگ لغت هوشیار
ساختمان، سرشت، نهاد، آفرینش، توان نیرو بنا، نهاد و آفرینش چیزی فطرت
فرهنگ لغت هوشیار
قطعه ایست از موسیقی و خاص آلات موسیقی مرکب از سه تا چهار بند دارای خصایص مختلف. دیگر موسیقی سمفنیک مثل سمفونی و کنسرتو و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بتات
تصویر بتات
توشه مانه هرگز گلیم باف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیات
تصویر بیات
شب زنده داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینات
تصویر بینات
جمع بینه، راستگواهان جمع بینه دلیلهای آشکار براهین واضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بناب
تصویر بناب
آخرآب، ته آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بناغ
تصویر بناغ
تارریسمان هوو، دو زن که یک شوهر داشته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنام
تصویر بنام
مشهور، معروف، نامی، نامدار، نام آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنان
تصویر بنان
اطراف یا سرانگشتان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکات
تصویر بکات
گریه کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع باغی سرکشان نافرمانان، اشخاصی از تبعه اسلام را گویند که ضد پیشوایان معصوم دین قیام نمایند مانند خوارج نهروان که ضد علی ع قیام کردند. جهاد و مبارزه با این طایفه بر مسلمانان واجب است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنات
تصویر آنات
جمع آن، دم ها هنگام ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنات
تصویر آنات
دم ها، هنگام ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنام
تصویر بنام
معتبر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قنات
تصویر قنات
کاریز، کهریز
فرهنگ واژه فارسی سره