روبارویی کردن. (منتهی الارب). روباروی شدن با کسی و قرار دادن روی خود را با روی آن. (ناظم الاطباء). با هم روبرو شدن. (غیاث) روبارو شدن. (آنندراج). مقابله. (المصادر زوزنی). روی به روی کسی قرار دادن. (از اقرب الموارد). و رجوع به مواجهه شود
روبارویی کردن. (منتهی الارب). روباروی شدن با کسی و قرار دادن روی خود را با روی آن. (ناظم الاطباء). با هم روبرو شدن. (غیاث) روبارو شدن. (آنندراج). مقابله. (المصادر زوزنی). روی به روی کسی قرار دادن. (از اقرب الموارد). و رجوع به مواجهه شود