تنبل (درتداول عامه)، حیله و مکر در کاری، (فرهنگ نظام)، کلک، دوز و کلک، حقه، نادرستی، تزویر، (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)، مکر، تقلب، شیوه، رنگ، دغل: هزاربامبول میزند، هزار شیوه میزند، (یادداشت مؤلف)، نوبتی که نوازند، (فرهنگ نظام)، و مرکب است از آن طبل که دربام (بامداد) زنند، و توان بود که آن طبل باشد که صبح و ظهر و شب بر بام می نواختند، (از فرهنگ نظام)، کوس و نقاره که گاه بامداد بر در سلطان نوازند، (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی) : بامزد حسن تو زد آسمان نامزد عشق تو آمد جهان، کمال اسماعیل (از فرهنگ نظام) (از فرهنگ ضیاء)، نزنم بام زد لهو و در کام که من سر به دیوار غم آرم چو بصر بازکنم، خاقانی، ما و شکرریز عیش کز در خمار بامزد خرمی به بام برآمد، خاقانی، ، کوس، نقاره، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم)، نام آهنگی است در موسیقی و مسلماً همان بامشاد است، (یادداشت مؤلف)
تُنبُل (درتداول عامه)، حیله و مکر در کاری، (فرهنگ نظام)، کَلَک، دوز و کلک، حقه، نادرستی، تزویر، (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)، مکر، تقلب، شیوه، رنگ، دغل: هزاربامبول میزند، هزار شیوه میزند، (یادداشت مؤلف)، نوبتی که نوازند، (فرهنگ نظام)، و مرکب است از آن طبل که دربام (بامداد) زنند، و توان بود که آن طبل باشد که صبح و ظهر و شب بر بام می نواختند، (از فرهنگ نظام)، کوس و نقاره که گاه بامداد بر در سلطان نوازند، (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی) : بامزد حسن تو زد آسمان نامزد عشق تو آمد جهان، کمال اسماعیل (از فرهنگ نظام) (از فرهنگ ضیاء)، نزنم بام زد لهو و در کام که من سر به دیوار غم آرم چو بصر بازکنم، خاقانی، ما و شکرریز عیش کز در خمار بامزد خرمی به بام برآمد، خاقانی، ، کوس، نقاره، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم)، نام آهنگی است در موسیقی و مسلماً همان بامشاد است، (یادداشت مؤلف)
نام موضعی و کوهی است به یمامه. (منتهی الارب). کوهی است در وشم از سرزمین یمامه. و گویند آن کوهی است. و برخی آن را کوهی در یمامه از سرزمین بنی تمیم دانند. (از معجم البلدان) (از مراصد). - یوم بلبول، از جنگهای عرب بوده است. (از معجم البلدان) (از مراصد)
نام موضعی و کوهی است به یمامه. (منتهی الارب). کوهی است در وَشم از سرزمین یمامه. و گویند آن کوهی است. و برخی آن را کوهی در یمامه از سرزمین بنی تمیم دانند. (از معجم البلدان) (از مراصد). - یوم بلبول، از جنگهای عرب بوده است. (از معجم البلدان) (از مراصد)
یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز