جدول جو
جدول جو

معنی بلندمحل - جستجوی لغت در جدول جو

بلندمحل
(بُ لَ مَ حَ/ حَل ل)
دارای جا و مقام و درجه و وضع بلند. (ناظم الاطباء). بلندمرتبه. بلندمکان:
زهی ز خدمت تو آسمان بلندمحل
زهی ز سایۀ تو آفتاب روی شناس.
کمال اسماعیل (از آنندراج) ، درماندن، گویند بله عن حجته، یعنی درماند از حجت آوردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ لَ دَ)
کوتاه و فربه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، طائریست که بیضۀ سبز میدهد. (منتهی الارب). گویند پرنده ایست. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). ج، بلاصی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ دَ)
مرد کندخاطر گران سنگ مضطرب خلقت. (منتهی الارب). بلدام. بلدامه. رجوع به بلدام شود
لغت نامه دهخدا
والا پایگاه بلند مرتبه بلند مکان دارای جاه و مقام و درجه و وضع بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلندح
تصویر بلندح
فربه و کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلندمدت
تصویر بلندمدت
دیرزمان
فرهنگ واژه فارسی سره