بلامعارض(بِ مُ رِ) مرکّب از: ب + لا (نفی) + معارض، بدون معارض. بلامنازع. (فرهنگ فارسی معین)، بلامانع ادامه... مُرَکَّب اَز: ب + لا (نفی) + معارض، بدون معارض. بلامنازع. (فرهنگ فارسی معین)، بلامانع لغت نامه دهخدا
بلامعارض قید بلامنازع، بی بدیل، بی معارض، بی رقیب، یکه تاز ادامه... قید بلامنازع، بی بدیل، بی معارض، بی رقیب، یکه تاز فرهنگ واژه مترادف متضاد