جدول جو
جدول جو

معنی بقولات - جستجوی لغت در جدول جو

بقولات
(بُ)
جمع واژۀ بقول. (ناظم الاطباء). دانه های گیاه چون نخود و لوبیا و ماش و عدس و باقلا و جز آنها، مرادف حبوبات، کم شدن آب چاه، کم شدن اشک چشم کسی، بحاجت خود نرسیدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
بقولات
جمع بقول، گیاهدانه ها خشک افزار جمع بقول دانه گیاهانی از قبیل نخود و لوبیا و باقلا و عدس و ماش و غیره که از غذاهای مهم انسان است. بقولات علاوه برمواد نشاسته یی حاوی مقادیر بسیار مواد پروتیدی هستند. معمولا در فارسی بقولات را مرادف با حبوبات استعمال میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
بقولات
بنشن، حبوبات
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیوتات
تصویر بیوتات
بیت ها، خانه ها، اتاق ها، جمع واژۀ بیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معقولات
تصویر معقولات
اموری که به وسیلۀ عقل ادراک می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقرلات
تصویر سقرلات
سقلاطون، نوعی پارچۀ نفیس پشمی یا ابریشمی به رنگ سرخ یا کبود، هر چیز سرخ یا کبود
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
جمع واژۀ عقول. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به عقول شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مقوله ها. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مقوله. گفتارها. گفته ها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خاک بر سر علمی باد که ازمقولات و منقولات چنین نتیجۀ مردمی بردهد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 103). از منقولات کلام اردشیر بابک و مقولات حکمت اوست که بسیار خون ریختن بود که از بسیار خون ریختن بازدارد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 18).
- مقولات عشر، (اصطلاح فلسفی) یک جوهرو نه عرض، پس افراد جوهر پنج است یکی جسم دوم هیولی سوم صورت چهارم نفس ناطقه پنجم عقل یعنی ملائکه. و نه عرض این است: اول کیف، دوم کم، سوم این، چهارم متی، پنجم اضافت، ششم وضع، هفتم فعل، هشتم انفعال، نهم ملک. (غیاث) (آنندراج). جواهر و اعراض. قاطیغوریاس. قاطیقوریاس. اجناس عالیه. بخشی از منطق ارسطو، و عبارتند از: جوهر (عین) ، کم، کیف، اضافه (مضاف) ، این، متی، وضع (نصبه) ، ملک (جده، له، ذو) ، فعل (ان یفعل) ، انفعال (ان ینفعل) :
زید طویل اسود ابن مالک
فی بیته بالامس کان متکی
فی یده سیف لواه فالتوی
فهذه عشر مقولات سوی.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
حکما جواهر واعراض دهگانه را ’مقولات عشر’ گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است، مقولات برده قسم اند به حکم حصر عقلی. و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است که نه مقولۀ عرض و یک مقولۀ جوهر باشد. (از فرهنگ علوم عقلی سیدجعفر سجادی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قبوضات
تصویر قبوضات
جمع قبوض، جمع الجمع قبض
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غسول، بنگرید به غسول آبی که بدان خود را شویند جمع غسولات، خطمی، اشنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضولات
تصویر فضولات
جمع فضول، آدمی تراو ها آخال جمع فضول آخال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبالات
تصویر قبالات
جمع قباله، تزدگان نورده ها جمع قباله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبولیت
تصویر قبولیت
رضا، دریافت و اقرار، قبول و پسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبذولات
تصویر مبذولات
جمع مبذوله، بخشیده ها پذیرفته ها جمع مبذوله (مبذول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطولات
تصویر مطولات
جمع مطوله، دراز ها درازنا ها جمع مطوله (مطول)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معقوله، خردیکان جمع معقوله (معقول) : پسندیده های عقل (سخن و غیره)، آنچه بعقل ادراک شود مقابل محسوسات: ... که در مدارج موجودات ومعارج معقولات بعد ازنبوت - که غایت مرتبه انسانی است - هیچ مرتبه ورای پادشاهی نیست. یا معقولات اولی. اشیایی که مصداق خارجی داشته باشند و اولین متصور باشند مانند: انسان و حیوان که موجود در خارجند ومتصور شوند. بالحمله معقولات اولی عبارت از تصورات اولیه از اشیا اند که آن تصورات در ذهن است و لیکن منشا و مصداق آنها در خارج است و معقولات ثانیه کلیات اند که از امور ذهنی انتزاع شده اند و منشاآنها همان ذهن است و بعبارت دیگر اموری هستند که عروض آنها بر معروضات خود در عقل است مانند کلیت و جزئیت که در موطن عقل عارض بر کلی و جزئی شوند و کلی و جزئی خود از امور عقلی اند لیکن تصور انسان و حیوان چنین نیست یعنی آن صور (از انسان و حیوان) در ذهن اند و لیکن منشاو مبدا ومصداق آنها که حیوان و انسان باشد خارج است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقویات
تصویر مقویات
جمع مقویه، نیروبخشان، تواندهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبولات
تصویر مقبولات
جمع مقبوله، پذرفتگان، خوشایند ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاولات
تصویر مقاولات
جمع مقاوله، گفت و شنود ها، پیوند نامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقالات
تصویر مقالات
جمع مقاله، گفت ها سخن ها گپ ها نوشته ها جمع مقاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثولات
تصویر مثولات
جمع مثله، اندامبری ها شکنجه ها
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته پرند زر دوخت نوعی پارچه ابریشمی زر دوزی شده که آنرا در بغداد می بافتند و شهرت بسیار داشته، پارچه ای نفیس به رنگ سرخ یا کبود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمولات
تصویر تمولات
جمع تمول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقبلات
تصویر تقبلات
جمع تقبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقفلات
تصویر تقفلات
جمع تقفل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحولات
تصویر تحولات
جمع تحول، ورتشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقوقات
تصویر حقوقات
جمع حقوق، جمع حق، هده ها، ماهانه ها جمع حقوق که خود جمع حق است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بثورات
تصویر بثورات
جمع غفص. بثور: بثورات سلی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بیوت، خانه ها جمع بیوت جمع ال، جمع بیت خانه ها اطاقها. یا اداره بیوتات. اداره ای که کارهای مربوط بساختمانها و اموال سلطنتی را بعهده دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقسمات
تصویر بقسمات
یونانی کالک بکسمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوکات
تصویر بلوکات
رمن نادرست بلوک ها جمع بلوک بسیاق عربی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مقوله، گفتار ها جمع مقوله (مقول) :، گفتار ها، (قاطیغوریاس) حکما جواهر و اعراض دهگانه را} مقولات عشر {گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است مقولات برده قسم اند بحکم حصر عقلی و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است. وی موجودات عالم را محدود و مشخص در ده مقوله کرده است که نه مقوله عرض و یک مقوله جوهر باشد، مقولات نه گانه عرضی عبارتند از: کم کیف وضع اضافه این متی ملک یا جده له فعل و انفعال (ان یفعل و ان ینفعل) یا فن مقولات. یا قاطیغوریاس نزد قدما یکی از بخشهای علوم منطقیه بود. مقوله ها، گفتار و گفته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتولات
تصویر مقتولات
جمع مقتوله، کشتگان، جمع مقتوله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقالات
تصویر مقالات
گفتارها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحولات
تصویر تحولات
دگرگونی ها
فرهنگ واژه فارسی سره