- بغله (بَ لَ / لِ)
حصۀ شبیه به بغل در جسمی یا چیزی. حرف ’ها’ در آخر لفظ مذکور بمعنی شباهت است مثل زبانه، پایه، دهانه. (از فرهنگ نظام) ، شیرینی یا بهای شیرینی باشد که در وقت جامۀ نو پوشیدن بخش کنند. (برهان) (ناظم الاطباء) ، مژده و نوید. (ناظم الاطباء) (از برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). مژده. (رشیدی) (جهانگیری). بغیاذ. فغیاذ. بغیار. فغیار. فغیاز. (سروری). فغیاز. (لغت فرس اسدی). برمغاز. (سروری). و رجوع به بغیازی شود
