- بغضه
- دشمنی سخت
معنی بغضه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کینه شتری کینه ژرف پدر کشتگی دشمنی کینه کین، دشمنی سخت کینه شدید، دشمنی کینه کین، دشمنی سخت کینه شدید
دستمالی بزرگ که در آن لباس یا چیز دیگر بپیچند
ناگاه ناگهان بناگاه ناگاهیان
جمع باغی، خواهندگان جویندگان
دلخواه
نارسیده کال
قاطر ماده
تخم، خایه
قلاده، گردن بند زنان
دشمنی سخت، کینه و دشمنی شدید
هر یک از دو غدۀ ترشح کنندۀ هورمون های جنسی مهره داران که در یک کیسه قرار دارند و اسپرماتوزوئید می سازند، خایه، تخم، تخم مرغ، کنایه از میانۀ هر چیز، مرکز، برای مثال بیضۀ اسلام
بیضه نهادن(برآوردن) : تخم گذاشتن
بیضه نهادن
((بَ یا بِ ض ِ یا ضَ))
فرهنگ فارسی معین
تخم مرغ، خایه، خصیه، کلاهخود
بیضه در کلاه داشتن: کنایه از رسوا شدن، مفتضح شدن
بیضه در کلاه داشتن: کنایه از رسوا شدن، مفتضح شدن
دشمنی داشتن کسی را، دشمن شدن و دشمنی کردن وعداوت
کینه، دشمنی