پهلو، کنار، آغوش، بر بغل زدن: بغل گرفتن، کسی را دو دستی در آغوش کشیدن بغل کردن: کسی را در آغوش گرفتن بغل گشودن: آغوش باز کردن، دست ها را از هم باز کردن برای در آغوش کشیدن کسی
پهلو، کنار، آغوش، بر بغل زدن: بغل گرفتن، کسی را دو دستی در آغوش کشیدن بغل کردن: کسی را در آغوش گرفتن بغل گشودن: آغوش باز کردن، دست ها را از هم باز کردن برای در آغوش کشیدن کسی
قاطر، حیوانی بزرگ تر از خر و کوچک تر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان به وجود می آید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راه های سخت و کوهستانی به کار می رود، استر، ستر، چمنا
قاطِر، حیوانی بزرگ تر از خر و کوچک تر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان به وجود می آید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راه های سخت و کوهستانی به کار می رود، اَستَر، سَتَر، چِمنا
در آمیختن: سخن را درهم و برهم گویی، بد شویی پاک نشستن، دسته شاخ، دسته گیاه خشک و تر، درهم و برهم دسته گیاه خشک و تر به هم آمیخته یا در هم پیچیده، پیچیده درهم، کار آشفته، جمع اصغاث
در آمیختن: سخن را درهم و برهم گویی، بد شویی پاک نشستن، دسته شاخ، دسته گیاه خشک و تر، درهم و برهم دسته گیاه خشک و تر به هم آمیخته یا در هم پیچیده، پیچیده درهم، کار آشفته، جمع اصغاث