جدول جو
جدول جو

معنی بعیث - جستجوی لغت در جدول جو

بعیث
فرستاد برانگیخته سپاه
تصویری از بعیث
تصویر بعیث
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بعیم
تصویر بعیم
پیکر چوبین، نام بتی است، تندیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعیر
تصویر بعیر
شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعید
تصویر بعید
دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعیج
تصویر بعیج
شوی پرست نیکخواه شوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغیث
تصویر بغیث
گندم و جو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعید
تصویر بعید
دور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بعید
تصویر بعید
دارای احتمال کم مثلاً بعید می دانم دوباره پیدایش شود، دور، با فاصلۀ زیاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بعیر
تصویر بعیر
((بَ))
شتر، اشتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بعید
تصویر بعید
((بَ))
دور، بیگانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بعیر
تصویر بعیر
شتر، پستانداری نشخوار کننده و حلال گوشت با گردن دراز و پای بلند و یک یا دو کوهان بر پشت، خالۀ گردن دراز، جمل، هیون، ابل، اشتر، ناقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بعث
تصویر بعث
فرستادن کسی را بتنهائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیث
تصویر عیث
فاسد کردن، تباه کردن، زیان کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بعث
تصویر بعث
انگیختن، برانگیختن، به کاری وا داشتن، زنده کردن مردگان، قیامت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عیث
تصویر عیث
زیانکاری، تباه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعث
تصویر بعث
((بَ))
برانگیختن، فرستادن، زنده کردن مردگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عیث
تصویر عیث
((عَ یا عِ))
تباهی، زیان
فرهنگ فارسی معین