جدول جو
جدول جو

معنی بعدا - جستجوی لغت در جدول جو

بعدا
سپس زمانی دیگر پس سپس
تصویری از بعدا
تصویر بعدا
فرهنگ لغت هوشیار
بعدا
دیرتر
تصویری از بعدا
تصویر بعدا
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صعدا
تصویر صعدا
نفس عمیقی که از خستگی، کوفتگی یا اندوه کشیده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سعدا
تصویر سعدا
سعیدها، خوشبخت ها، سعادتمندها، نیک بخت ها، نیکوبخت ها، اقبالمندها، فرخنده طالع ها، نکوبخت ها، جمع واژۀ سعید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیدا
تصویر بیدا
بیابان، دشت، صحرا، زمین پهناور و بی آب و علف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعدا
تصویر اعدا
عدوها، خصم ها، دشمن ها، جمع واژۀ عدو
فرهنگ فارسی عمید
(بُ)
جمع واژۀ بعید، یقال: فلان من بعدان الامیر و من قربائه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (مؤید الفضلاء). و رجوع به بعید شود، بعکوک القوم، آثار فرود آمدن که بعد از رفتن باقی ماند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بسیاری شتران و غبار و ازدحام آن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، میانۀ چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بُ عَ)
جمع واژۀ بعید. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به بعید شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَکَ دَ)
سپس. وقت دیگر. زمان دیگر. مقابل قبلاً. سپس چیزی. (مؤید الفضلاء). پس از آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از بادا
تصویر بادا
بشود (دعا) : (نه آرام بادا شما را نه خواب مگر ساختن کین افراسیاب) (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تجاوز کردن ز اندازه خود گذشتن، ستم کردن دست اندازی کردن، دست اندازی، ستمکاری، سر زدن فعل از فاعل و بمفعول رسیدن،جمع تعدیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بَدا
تصویر بَدا
آغاز کردن، ابتدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعدا
تصویر اعدا
جمع عدو دشمنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعیدا
تصویر بعیدا
پس از آن ومن بعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخدا
تصویر بخدا
سوگند به خدا، قسم به خدا، والله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدا
تصویر بیدا
بیابان، جمع بیداوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعاد
تصویر بعاد
فریه (لعنت) نفرین دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعده
تصویر بعده
بازه، دور اندیشی، دورا، بیگانگی (بازه فاصله)، سرزمین دور
فرهنگ لغت هوشیار
بعمد عمدا از روی قصد. توضیح لغه باید (بعمد) یا (عمدا) استعمال شود ولی فصحای ایران (بعمدا) استعمال کرده اند: (گفتی که شاه زنگ یکی سبرچادری بردختران خویش بعمدا بگسترید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعدا
تصویر اعدا
جمع عدو، دشمنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بعداً
تصویر بعداً
((بَ دَ نْ))
پس از زمان مورد اشاره، سپس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
پسین، سپسین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بعضا
تصویر بعضا
گاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بعدها
تصویر بعدها
در آینده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
Dimensionally, Next, Subsequent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
следующий , последующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
размерно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
nächste, nachfolgend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
dimensional
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
наступний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
вимірно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
wymiarowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
następny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
维度上地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بعدی
تصویر بعدی
下一个 , 随后的
دیکشنری فارسی به چینی