جدول جو
جدول جو

معنی بعثوط - جستجوی لغت در جدول جو

بعثوط
(بُ)
بعثط. ناف وادی و میانۀ آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ناف و میانۀ بیابان. (مؤید الفضلاء). و رجوع به بعثط شود، غلو کردن در نادانی و کار زشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ)
کوتاه قد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مردی که بازروبابل از اسیری مراجعت کرد. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(بُ ثُ)
بعثوط. ناف وادی و میانۀ آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ناف و میانۀ بیابان. (مؤید الفضلاء). و رجوع به بعثوط شود.
لغت نامه دهخدا