- بطریر
- بی حیا، شلوغ کن، هیاهو کننده
معنی بطریر - جستجوی لغت در جدول جو
- بطریر ((بِ))
- مردم بی شرم زبان دراز منهمک در گمراهی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یونانی تازی شده پدر سالار نامی که در عهد عتیق بنخستین روسای خاندان اطلاق میشده، کشیش درجه اول مسیحیت بطریرخ
یونانی تازی شده پدر سالار نامی که در عهد عتیق بنخستین روسای خاندان اطلاق میشده، کشیش درجه اول مسیحیت بطریرخ
جمع بطارکه بطاریک
فرمانده درجه بالا
قائد، پیشوا و فرمانده ارتش روم، فرمانده عالی رتبه
شیشه ای دهانه تنگ واستوانه ای شکل برای نوشابه وغیره
شیشۀ استوانه شکل و دهان تنگ برای نوشابه یا مایع دیگر، بطر
بریده، شکافته، تیز چون نیزه، خوبروی: مرد
سنان طریر، نیزۀ تیز