جدول جو
جدول جو

معنی بطریر - جستجوی لغت در جدول جو

بطریر
بی حیا، شلوغ کن، هیاهو کننده
تصویری از بطریر
تصویر بطریر
فرهنگ لغت هوشیار
بطریر
((بِ))
مردم بی شرم زبان دراز منهمک در گمراهی
تصویری از بطریر
تصویر بطریر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یونانی تازی شده پدر سالار نامی که در عهد عتیق بنخستین روسای خاندان اطلاق میشده، کشیش درجه اول مسیحیت بطریرخ
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده پدر سالار نامی که در عهد عتیق بنخستین روسای خاندان اطلاق میشده، کشیش درجه اول مسیحیت بطریرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطریک
تصویر بطریک
جمع بطارکه بطاریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطریق
تصویر بطریق
فرمانده درجه بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطریق
تصویر بطریق
قائد، پیشوا و فرمانده ارتش روم، فرمانده عالی رتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بطریق
تصویر بطریق
((بِ))
فرمانده سپاهیان رومی، کشیش مسیحی، جمع بطارقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بطری
تصویر بطری
شیشه ای دهانه تنگ واستوانه ای شکل برای نوشابه وغیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطری
تصویر بطری
شیشۀ استوانه شکل و دهان تنگ برای نوشابه یا مایع دیگر، بطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طریر
تصویر طریر
بریده، شکافته، تیز چون نیزه، خوبروی: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطری
تصویر بطری
((بُ))
ظرف استوانه ای شکل که دهانه آن باریک است و در آن مایعات ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طریر
تصویر طریر
سنان طریر، نیزۀ تیز
فرهنگ فارسی عمید