جدول جو
جدول جو

معنی بطبطه - جستجوی لغت در جدول جو

بطبطه(اِ)
آواز کردن مرغابی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از آنندراج) : و بطبطۀ بط و قطقطۀ قطانوای... در جهان بوقلمون متظاهر ساخت. (درۀ نادره چ انجمن آثار ملی سال 1341 هجری شمسی ص 11).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُبَ بِ طَ)
ارض مبطبطه، زمین دور. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مُ بَ بِ طَ)
کبک. (منتهی الارب) (محیطالمحیط) (تاج العروس ج 5 ص 109). کبک ماده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(بُ طَیْ یِ طَ)
مصغر بطیطه بمعنی سرفه است. (منتهی الارب). مور سپید که بتازی سرفه نیز گویند. (ناظم الاطباء). کرمی است که خانه از چوبهای ناز میسازد. (فرهنگ نظام). و رجوع به بطیطه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ بَ بِ طَ)
ارض متبطبطه، زمین بعید و دور. (منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا