- بضائع
- جمع بضاعت (بضاعه)
معنی بضائع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع بضاعت (بضاعه)
بدایع
بضاعت ها، سرمایه ها، دارایی ها، مالهایی که با آن تجارت کنند، کالاهای بازرگانی، جمع واژۀ بضاعت
سیر آبی
فروشنده فروختار
تپاه تباه تبست اگر نه عدل شهستی و نیک رایی او یقین شدستی کار جهان تباه و تبست (سوزنی) لشت بلغده یاب از کار رفته تباه تلف، بی فایده بیهوده بیثمر، فرو گذاشته بی تیمار که کسی در فکر وی نباشد، مهمل بیکار، گم، گندیده (تخم مرغ و مانند آن)
جماع کردن