شیخ محمد بشیلی. از شیوخ صالح بود و شیخ عبدالقادر گیلانی را مصاحبت میکرد و به وی حسن ظن بسیار داشت. وی در شعبان سال 594 هجری قمری درگذشت. (از معجم البلدان)
شیخ محمد بشیلی. از شیوخ صالح بود و شیخ عبدالقادر گیلانی را مصاحبت میکرد و به وی حسن ظن بسیار داشت. وی در شعبان سال 594 هجری قمری درگذشت. (از معجم البلدان)
احمد بشیری بن محمد. محدث بود. (منتهی الارب). احمد بن محمد بن عبدالله بشیری. وی از علی بن خشرم روایت کرده و عبدالله بن جعفر بن ورد و دیگران از وی روایت دارند. (از اللباب ج 1). واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
احمد بشیری بن محمد. محدث بود. (منتهی الارب). احمد بن محمد بن عبدالله بشیری. وی از علی بن خشرم روایت کرده و عبدالله بن جعفر بن ورد و دیگران از وی روایت دارند. (از اللباب ج 1). واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
ناحیه ای است از نواحی کوفه. این مکان نهری به نام نهر شیلی دارد که امروز به نهر زیاد معروف است. نهر شیلی نهری است قدیمی در سمت بالای انبار که منبعش فرات می باشد. در ساحلش دیه ها و کشتزارهایی یافت می شود. (از معجم البلدان)
ناحیه ای است از نواحی کوفه. این مکان نهری به نام نهر شیلی دارد که امروز به نهر زیاد معروف است. نهر شیلی نهری است قدیمی در سمت بالای انبار که منبعش فرات می باشد. در ساحلش دیه ها و کشتزارهایی یافت می شود. (از معجم البلدان)
رئیس فرقه ای ازمغتسله که به نام او به شیلین مشهورند، و او درشت پوشیدی و از ناروا و حرام پرهیز کردی و متمایل به مذهب یهود بود، بابک بن بهرام شاگرد اوست، (ابن ندیم)
رئیس فرقه ای ازمغتسله که به نام او به شیلین مشهورند، و او درشت پوشیدی و از ناروا و حرام پرهیز کردی و متمایل به مذهب یهود بود، بابک بن بهرام شاگرد اوست، (ابن ندیم)
جمهوریی در امریکایی جنوبی و آن بشکل مستطیل باریکی است در مغرب آمریکای جنوبی، میان اقیانوس کبیر و رشته کوههای آند، شمال آن گرم و خشک وقسمت اعظمش بیابان است، مرکزش ملایم و دارای باران متوسط و جنوب آن دارای آب و هوای مرطوب و نسبتاً سرد می باشد، در قسمت مرکزی نباتات، غلات و انگور و میوه هامی روید و در قسمت جنوبی دارای مراتع و جنگلهای متعدد است، محصولات کانی شیلی فراوان است (شوره، مس، نقره، زغال سنگ و غیره)، مساحت کلیۀ کشور شیلی 738803 کیلومتر مربع و جمعیت آن در حدود 7121000 تن است، پایتخت شیلی شهر سانتیاگو است، بزرگترین بندر شیلی بندر ’والپارزو’ است که 218800 تن جمعیت دارد، کشور مزبوردر 1818 میلادی مستقل گردید، رژیم حکومت آن جمهوری و دورۀ ریاست جمهوری 6ساله است، زبان مردم، اسپانیایی ومذهب اکثریت کاتولیک است، (از فرهنگ فارسی معین)
جمهوریی در امریکایی جنوبی و آن بشکل مستطیل باریکی است در مغرب آمریکای جنوبی، میان اقیانوس کبیر و رشته کوههای آند، شمال آن گرم و خشک وقسمت اعظمش بیابان است، مرکزش ملایم و دارای باران متوسط و جنوب آن دارای آب و هوای مرطوب و نسبتاً سرد می باشد، در قسمت مرکزی نباتات، غلات و انگور و میوه هامی روید و در قسمت جنوبی دارای مراتع و جنگلهای متعدد است، محصولات کانی شیلی فراوان است (شوره، مس، نقره، زغال سنگ و غیره)، مساحت کلیۀ کشور شیلی 738803 کیلومتر مربع و جمعیت آن در حدود 7121000 تن است، پایتخت شیلی شهر سانتیاگو است، بزرگترین بندر شیلی بندر ’والپارزو’ است که 218800 تن جمعیت دارد، کشور مزبوردر 1818 میلادی مستقل گردید، رژیم حکومت آن جمهوری و دورۀ ریاست جمهوری 6ساله است، زبان مردم، اسپانیایی ومذهب اکثریت کاتولیک است، (از فرهنگ فارسی معین)
هرلد والتر. مستشرق انگلیسی (متولد 1899). از 1936 میلادی استاد زبان سانسکریت در دانشگاه کمبریج است. در زبان ختنی تخصص دارد و در مدرسه تتبعات شرقی لندن زبانهای ایرانی تدریس میکند. از آثارش مسائل زردشتی (1943 میلادی) ، متون ختنی (اول) (1945 میلادی) ، متون بودائی ختنی (1941 میلادی) ، و مطالعات هندوسکائی، متن های ختنی دوم (1953 میلادی) و سوم (1956 میلادی) است. (از دائره المعارف فارسی)
هَرلد والتر. مستشرق انگلیسی (متولد 1899). از 1936 میلادی استاد زبان سانسکریت در دانشگاه کمبریج است. در زبان ختنی تخصص دارد و در مدرسه تتبعات شرقی لندن زبانهای ایرانی تدریس میکند. از آثارش مسائل زردشتی (1943 میلادی) ، متون ختنی (اول) (1945 میلادی) ، متون بودائی ختنی (1941 میلادی) ، و مطالعات هندوسکائی، متن های ختنی دوم (1953 میلادی) و سوم (1956 میلادی) است. (از دائره المعارف فارسی)
منسوب است به شهر بیل و گمانم که از قراء ری و یا آنکه محلی در ری باشد. از جمله عبدالله بن الحسن بن ایوب بیلی رازی زاهد متوفی 330 هجری قمری که محدث جلیل القدری بوده است بدین شهر نسبت دارد. (از انساب سمعانی). رجوع به بیل شود
منسوب است به شهر بیل و گمانم که از قراء ری و یا آنکه محلی در ری باشد. از جمله عبدالله بن الحسن بن ایوب بیلی رازی زاهد متوفی 330 هجری قمری که محدث جلیل القدری بوده است بدین شهر نسبت دارد. (از انساب سمعانی). رجوع به بیل شود
از اقالیم اکشونیه در اندلس. (از معجم البلدان) ، گیاه باقی بر چوب که به دم کلاکموش ماند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بعیر بصباص، شتر لاغر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شتر لاغر. (آنندراج) ، قرب بصباص، قرب با کوشش که در آن فتور نباشد. و قرب آن شبگیری است که صبح آن به آب رسند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) از قرای نهر عیسی که بین آن و بغداد چهار یا پنج میل فاصله است. (از معجم البلدان)
از اقالیم اکشونیه در اندلس. (از معجم البلدان) ، گیاه باقی بر چوب که به دم کلاکموش ماند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بعیر بصباص، شتر لاغر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شتر لاغر. (آنندراج) ، قرب بصباص، قرب با کوشش که در آن فتور نباشد. و قرب آن شبگیری است که صبح آن به آب رسند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) از قرای نهر عیسی که بین آن و بغداد چهار یا پنج میل فاصله است. (از معجم البلدان)
از قرای بغداد است. (از معجم البلدان) ، دو کرانۀ چرم و غیر آن بهم باز نهاده دوختن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). پوست بر روی پوست دوختن. (مؤید الفضلاء)
از قرای بغداد است. (از معجم البلدان) ، دو کرانۀ چرم و غیر آن بهم باز نهاده دوختن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). پوست بر روی پوست دوختن. (مؤید الفضلاء)
زفتی و لاّمت. (ناظم الاطباء). تنگ چشمی. گرسنه چشمی. زفتی. ممسکی، مقابل سخاوت. کرم. (فرهنگ فارسی معین). ضنانه. (دهار). رضع. رضع. لئامه. (منتهی الارب). شح. بخل. ضنت. (یادداشت مؤلف) : از بخیلی چنان کند پرهیز که خردمند پارسا ز حرام. فرخی. نیاید از تو بخیلی چو از رسول دروغ دروغ بر تو نگنجد چو بر خدای دوی. منوچهری، نو بیرون آوردن چیزی را نه بر مثالی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). انشاء. اختراع. (از اقرب الموارد) : بدء الشی ٔ، نو بیرون آورد آن را نه بر مثالی. (منتهی الارب) ، از بلد خود بیرون رفتن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). به سرزمین دیگر رفتن و غربت گزیدن. (از اقرب الموارد). بدء من ارضه، از بلد خود بیرون رفت. (منتهی الارب) ، آفریدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). بدء اﷲالخلق، آفرید خدا خلق را. (منتهی الارب) ، مبتلا گردیدن به آزار جدری یا حصبه و بیمار شدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). آبله یا حصبه گرفتن. (از اقرب الموارد) : بدی ٔ (مجهولاً) ، مبتلا گردید به آزار جدری یا حصبه و بیمار شد. (منتهی الارب). یقال متی بدی ٔ فلان، ای متی مرض یسأل به عن الحی والمیت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کندن: بده البئربدء، (از باب فتح) کند چاه را. (ناظم الاطباء) ، حادث شدن: بده الشی ٔ، حادث شد آن چیز. (ناظم الاطباء)
زفتی و لاَّمت. (ناظم الاطباء). تنگ چشمی. گرسنه چشمی. زفتی. ممسکی، مقابل سخاوت. کرم. (فرهنگ فارسی معین). ضنانه. (دهار). رَضِع. رَضَع. لئامه. (منتهی الارب). شح. بخل. ضنت. (یادداشت مؤلف) : از بخیلی چنان کند پرهیز که خردمند پارسا ز حرام. فرخی. نیاید از تو بخیلی چو از رسول دروغ دروغ بر تو نگنجد چو بر خدای دوی. منوچهری، نو بیرون آوردن چیزی را نه بر مثالی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). انشاء. اختراع. (از اقرب الموارد) : بدء الشی َٔ، نو بیرون آورد آن را نه بر مثالی. (منتهی الارب) ، از بلد خود بیرون رفتن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). به سرزمین دیگر رفتن و غربت گزیدن. (از اقرب الموارد). بدء من ارضه، از بلد خود بیرون رفت. (منتهی الارب) ، آفریدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). بدء اﷲالخلق، آفرید خدا خلق را. (منتهی الارب) ، مبتلا گردیدن به آزار جدری یا حصبه و بیمار شدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). آبله یا حصبه گرفتن. (از اقرب الموارد) : بُدِی َٔ (مجهولاً) ، مبتلا گردید به آزار جدری یا حصبه و بیمار شد. (منتهی الارب). یقال متی بدی ٔ فلان، ای متی مرض یسأل به عن الحی والمیت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کندن: بده البئربدء، (از باب فتح) کند چاه را. (ناظم الاطباء) ، حادث شدن: بده الشی ٔ، حادث شد آن چیز. (ناظم الاطباء)
یوسف افندی. او راست: 1- مرشد الراغبین فی اسعاف المصابین در وظایف الاعضاء با 85 تصویر. 2- هدیهالملوک فی آداب السلوک در اخلاق شرقی و غربی چ 1895 میلادی مصرچ 3 در 1909 میلادی (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 567) ، فشردن. (اوبهی). و رجوع به شعوری ج 1 شود
یوسف افندی. او راست: 1- مرشد الراغبین فی اسعاف المصابین در وظایف الاعضاء با 85 تصویر. 2- هدیهالملوک فی آداب السلوک در اخلاق شرقی و غربی چ 1895 میلادی مصرچ 3 در 1909 میلادی (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 567) ، فشردن. (اوبهی). و رجوع به شعوری ج 1 شود