معنی بشاب - جستجوی لغت در جدول جو

بشاب(بَ)

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شباب — تصویر شباب

(دخترانه و پسرانه)

جوانی

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از شباب — تصویر شباب

ماهودانه، گیاهی شیردار با ساقۀ بلند و برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های زرد، میوۀ این گیاه که در غلافی مخروطی شکل قرار دارد و در میان آن سه دانه با پوست سرخ و مغز سفید و چرب قرار دارد، ماهوب دانه، حب الملوک

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از لشاب — تصویر لشاب

زمینی که در آن آب بایستد و علف و نی بروید

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بشاش — تصویر بشاش

شادمان، شاد و خرم
خنده رو، گشاده رو، خندان، خوش رو، طلیق الوجه، بسّام، تازه رو، بسیم، فراخ رو، گشاده خد، روتازه، روباز

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از شباب — تصویر شباب

جوان شدن، جوانی، از سن بلوغ تا سی سالگی، اول هر چیز

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بشاسب — تصویر بشاسب

خواب، رؤیا، خواب خوش، بوشاسب، بوشپاس، گوشاسب

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بشاش — تصویر بشاش

مرد خنده رو، همیشه خندان، گشاده روی، خوش طبع، با روح

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بشام — تصویر بشام

دانه گیاه قلقل انار دانه دشتی

فرهنگ لغت هوشیار

تیرگر، در آویزنده، تیر انداز تیر ها تیرسازتیرگر، گیرنده وپرتاب کننده تیر. تیرها. واحدآن نشابه، جمع نشاشیب: زغنچه گل وازشاخ بیدبادصبا زمردین پیکان کردوبسدین نشاب. (معزی. 60)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بشاسب — تصویر بشاسب

خواب دیدن رویا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عشاب — تصویر عشاب

گیاهشناس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بشار — تصویر بشار

گرفتار وپای بند، عاجز، محبوس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بشقاب — تصویر بشقاب

ظرف غذا خوری پهن وگرد و کم عمق مانند دوری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بشتاب — تصویر بشتاب

بتعجیل بزودی بدون درنگ

فرهنگ لغت هوشیار

جایی که در آن آب ایستاده ودر وی علف و نی بروید باتلاق، آب آلوده و کثیف مانند آب کشتارگاه و غیره

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بشاک — تصویر بشاک

بسیار دروغ گوی، دروغ زن دروغساز بسیار دروغگو کذاب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از خشاب — تصویر خشاب

چوب فروش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از آشاب — تصویر آشاب

آبچلو

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بواب — تصویر بواب

دربان دربان نگهبان در سرای

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بناب — تصویر بناب

آخرآب، ته آب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شباب — تصویر شباب

جوانی - مقابل شیب به معنی پیری همچنین نام پرنده ای است از موسیقی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بناب — تصویر بناب

((بُ))

قعر آب، ته آب

فرهنگ فارسی معین

تصویری از لشاب — تصویر لشاب

((لَ))

جایی که در آن آب ایستاده و در وی علف و نی بروید، باتلاق

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شباب — تصویر شباب

((شَ))

جوانی، پرده ای است از موسیقی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از خشاب — تصویر خشاب

((خَ شّ))

چوب فروش، هیزم فروش

فرهنگ فارسی معین

((خَ))

جعبه ای است فلزی حاوی گلوله ها که آن را در سلاح های گرم جای دهند و گلوله به توالی از آن وارد لوله می شود

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بشاک — تصویر بشاک

((بَ شّ))

بسیار دروغگو، کذاب

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بواب — تصویر بواب

((بَ وّ))

دربان، نگهبان

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بشار — تصویر بشار

((بَ))

زرکوب، سیم کوفت

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بشاش — تصویر بشاش

((بَ شّ))

گشاده روی، خوشروی، خوش منش

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بشقاب — تصویر بشقاب

((بُ))

ظرف غذاخوری معمولاً گرد، کمابیش مسطح و لبه دار یا دارای شیبی اندک به طرف داخل

فرهنگ فارسی معین

تصویری از آشاب — تصویر آشاب

نوشیدنی، شربت، غذای اندک، آشام

فرهنگ فارسی معین

تصویری از نشاب — تصویر نشاب

((نُ شّ))

تیرها، واحد آن نشابه، جمع نشاشیب

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بشاش — تصویر بشاش

خندان، خوشرو، خنده رو

فرهنگ واژه فارسی سره