- بسراک
- بیسراک
معنی بسراک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هندی تازی شده از پکهراگ یا کند زرد زبرجد
شتر جوان قوی، خرکره، استر قاطر
شتر جوان و قوی
یاقوت زرد، زبرجد
تاج گل بر سر کسی گذاشتن، افسر تاجی که از گلها و ریاحین و اسپرغمها و برگ مورد میساختند و پادشاهان و بزرگان و دلیران روزهای عید و جشن و مردمان در روز دامادی برسر میگذاشتند، برجستگی دگمه مانند انتهای میله پرچم گل که محتوی دانه های گرده میباشد
ماهی نوکدار از آبزیان
کیسۀ کوچکی حاوی دانۀ گرده که در انتهای پرچم گل واقع شده، انتهای برجستۀ پرچم که محتوی دانه های گرده است، تاج ساخته شده از گل، افسر، یسال
((بَ))
فرهنگ فارسی معین
تاجی از گل ها و ریاحین که پادشاهان و بزرگان روزهای عید و جشن و مردان در روز دامادی بر سر می گذاشتند، پرچم گل که دانه های گرده درون آن می باشد