جدول جو
جدول جو

معنی بسراق - جستجوی لغت در جدول جو

بسراق
یاقوت زرد، زبرجد
تصویری از بسراق
تصویر بسراق
فرهنگ فارسی عمید
بسراق
هندی تازی شده از پکهراگ یا کند زرد زبرجد
تصویری از بسراق
تصویر بسراق
فرهنگ لغت هوشیار
بسراق
((بُ))
زبرجد
تصویری از بسراق
تصویر بسراق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از براق
تصویر براق
برق دار، درخشان، تابان، بسیار درخشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از براق
تصویر براق
در روایات اسلامی، اسبی بال دار با صورتی مانند انسان که پیامبر در شب معراج بر آن سوار شد، کنایه از اسب تندرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراق
تصویر سراق
سارق ها، دزدها، کسانی که مال دیگران را بی خبر و پنهانی ببرند، آنانکه چیزی از دیگران بدزدند، جمع واژۀ سارق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسراک
تصویر بسراک
بیسراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسراق
تصویر قسراق
مادیان تاتاری رمکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بساق
تصویر بساق
تف: خیو خدو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براق
تصویر براق
اسب تیزرو، اسب اصیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراق
تصویر سراق
جمع سارق، دزدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براق
تصویر براق
((بُ))
خشمگین، عصبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از براق
تصویر براق
((بَ رَّ))
درخشان، درخشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از براق
تصویر براق
اسب تیزرو، مرکب رسول الله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از براق
تصویر براق
درخشان، درخشنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سراق
تصویر سراق
پیش
فرهنگ واژه فارسی سره