جدول جو
جدول جو

معنی بزیذی - جستجوی لغت در جدول جو

بزیذی(بِ ذی ی)
نسبت به بزیذی ̍ که قریه ای است از قراء بغداد. و ابومسلم جعفر بن بابی جیلی در آنجا سکونت گزید و بدان نسبت شهرت یافت. وی از ابوبکر محمد بن ابراهیم بن مقری و ابوعبدالله بن بطه روایت دارد. و فقه را نزد ابوحامد اسفراینی آموخت و بسال 417 هجری قمری در همان قریه وفات یافت. (از لباب الانساب). و رجوع به الاوراق راضی ص 284 شود، آنکه حریص در کارها بود. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عمله و حریص. (فرهنگ شعوری). و ظاهراً به معنی اول صورتی از بشکول باشد بمعنی چابک، از مصدر بشکولیدن بمعنی بانیرو بودن. (از حاشیۀ برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
نسبت به بزیع، و هارون بن داود بن فضل بن بزیع بصری باعتبار انتساب بجد خودش بدین نسبت مشهور است. وی از محدثان است واز ابوعاصم و غیر او روایت کند. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(بِزْ زی زا)
غلبه و دست درازی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا