جدول جو
جدول جو

معنی بزگیر - جستجوی لغت در جدول جو

بزگیر
(نَنْ دَ / دِ)
گیرندۀ بز. رجوع به بز گرفتن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ)
گرفتن بز. بز گرفتن. رجوع به بز گرفتن شود.
لغت نامه دهخدا
(شِ)
نعت فاعلی از: باز + گیر، رجوع به بازگرفتن شود
لغت نامه دهخدا
نام دیهی در خراسان قدیم، آقای پورداود گوید: آثار نسا در خراسان نزدیکی دیهی بنام باگیر در نوزده هزارگزی مغرب اشک آباد دیده میشود، نام دیه باگیر از مأخذ روسها بنظر نگارنده رسید و شاید همان باجگیر (باجگیران) باشد که در سرحد ایران و ترکستان و روسیه است، در روی نقشه های مختلف باژیر نوشته شده است، (فرهنگ ایران باستان ص 284)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
هوله و دستارچه و رومال. (ناظم الاطباء). رومال و دست مال را گویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان دشت بخش سلوانا شهرستان ارومیه. واقع در 8هزارگزی جنوب سلوانا و 3هزارگزی باختر راه ارابه رو روزیوه به دره، با 140 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
محرمانه. آهسته. نرم:
ز پیر عقل سوءالی بزیر می کردم
که اوست آنکه دوای دل حزین داند.
کمال اسماعیل
لغت نامه دهخدا
(بُ گَ)
کسی که میش نر جنگی را بجنگاند. (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بشگیر
تصویر بشگیر
هوله دستارچه رومال دستمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بگیر
تصویر بگیر
فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشگیر
تصویر بشگیر
((بَ))
هوله، دستمال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برگیر
تصویر برگیر
مضاف الیه
فرهنگ واژه فارسی سره